با دوبله فارسی
دختری جوان که در مراسم خاکسپاری پسری خردسال حضور دارد از متصدی آنجا می خواهد تا داستان ترسناک ترین مرگ هایی که تاکنون دیده را بازگو کند و…
این سریال داستان دختری به نام آلما (رزا سلزار) را روایت می کند که پس از تصادفی هولناک که نزدیک به مرگش میشود توانایی رابطه با زمان را پیدا میکند و از این رابطه برای کشف حقیقت در مورد مرگ پدرش استفاده می کند و...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد کارآگاه پلیسی به نام Corbin Nash می باشد که از شهر نیویورک انتقالی می گیرد تا به شهر لس آنجلس برود. او قصد دارد قاتل پدر و مادرش را پیدا کند و آن ها را به سزای اعمالشان برساند.
با زیرنویس چسبیده
یک مادر خانه دار تمام زنهای راکفورد تگزاس را قانع میکند تا زمانی که شهرشان از اسلحه خالی نشده است، از برقراری رابطه جنسی با همسران و دوست پسرانشان خودداری کنند...
با زیرنویس چسبیده
"400 روز" درباره ی چهار فضانورد است که در یک ماموریت شبیه سازی شده به یک سیاره ی دور فرستاده می شوند تا در مورد اثرات روانشناختی سفر به عمق فضا تحقیق کنند...
مورگان پس از اینکه متوجه میشود تنها 3 ماه دیگر زنده است، زندگی محافظه کارانه اش را کنار میگذارد. او با جردن آشنا میشود، جوانی جذاب، خوشتیپ و البته فداکار که او را به یک ماجراجویی فوق العاده میبرد...
"جی کیم بال" برای بازی در فیلم جدیدش میخواهد بداند پیر بودن چه حسی دارد ، وقتی که با ساکنین خانه سالمندان ملاقات میکند سریع متوجه میشود که...
چهار دوست از منطقه فقیر نشین شهر زمانی که دو تن از آنان درگیر خلاف می شوند و دوتای دیگر بعنوان پلیس مخفی مشغول به کار می شوند، از هم جدا می افتند...
با زیرنویس چسبیده
در پاسادنا، کالیفرنیا در سال ۱۹۶۹، یک زوج جوان مکزیکی با عجله به خانه ی شان سن دنا (فلور ماریا شاهووا) می روند. ۳ روز پیش، پسر این زوج، جواهرات یک گروه دوره گرد و کولی را دزدیده بود. از آن موقع به بعد، آن پسر از دیدن و شنیدن چیزهایی از خارج این زمین شکایت می کرد. سن دنا سعی می کرد تا به آن پسر از طریق جلسات احضار روح کمک کند. اما او و پدر و مادر آن پسر فقط با وحشت می توانستند تماشا کنند چون آن پسر قبل از این که با دست هایی اهریمنی به سوی جهنم کشیده بشود از بالای بالکن به وسیله ی یک نیروی نامرئی پرتاب شد....
با زیرنویس چسبیده
صاحب يک رستوران به نام «سيلويا» (ترون) به شدت از زندگي خود ناراضي است و اوقاتش را اغلب به سيگار کشيدن با مردان مي گذراند؛ زني امريکايي به نام «جينا» (بيسينگر) به شوهرش (کالن) بي وفايي روا مي دارد و با مردي مکزيکي به نام «نيک» (د آلمئيدا) معاشرت مي کند؛ دختر «جينا»، «ماريانا» (لارنس) در هم ريخته است، به خصوص از زماني که با پسر «نيک»، «سانتياگو» (پادرو) آشنا شده است؛ دختري به نام «ماريا» (ايا) هم راه دوستي خانوادگي (ياسپيک) از مکزيک به امريکا مي رود تا مادرگم شده اش را پيدا کند.