داستان سریال در مورد کاپیتان و سکان داران کشتی نیروی دریایی سلطنتی می باشد که راهی سفری دور به سرزمین های خطرناک و ناشناخته، برای کشف گذرگاه شمالی می شوند و در این میان با با خیانت، کمبود مواد غذایی و درگیری خدمه مواجه می شوند و باید خودشون رو نجات بدهند...
این سریال بر اساس کمیک های آرچی ساخته شده و دارای تمی راز آلود و تیره است. داستان در مورد ماجراهای یک پسر جوان به نام آرچی و دوستانش است که در شهر کوچکی به اسم "ریوردیل" زندگی میکنند. این شهر دارای ظاهری فانتزی و پر زرق و برق است، اما اسرار تاریکی در زیر این شهر نهفته است که عده ای به دنبال کشف آنها هستند...
داستان این سریال دربارهی یک استاد تاریخ است که توسط گروهی به خدمت گرفته میشود تا در یک ماموریت مخفی به همراه دو فرد دیگر به گذشته سفر کند و با جنایتکاران ناشناخته مبارزه کنند تا از تاریخ محافظت کرده و نگذارند هیچ تغییر غیرمنتظره ای در آن صورت بگیرد...
ونسا هلسینگ، از اقوام دور شکارچی خون آشام معروف، آبراهام ون هلسینگ است، تنها بازمانده برای پیدا کردن مابقی خون آشام ها در سراسر حهان. او آخرین امید بشریت است تا یک حمله را رهبری کند تا آن چیزی که گمشده است را برگرداند...
داستان این مینی سریال در مورد مامور سرویس مخفی ایالات متحده (USSS) "اتان برک" است که در یک ماموریت برای پیدا کردن دو عامل فدرال گم شده به شهر روستایی Wayward Pines می رود. اما با بررسی آنجا، نه تنها جوابش را نمی گیرد بلکه سوالات بیشتری برایش پیش می آید. چه چیزی در Wayward Pines اشتباه است؟ "اتان" با واقعیت وحشتناکی مواجه است که ممکن است هرگز از Wayward Pines زنده خارج نشود...
قهرمان سریال لیو مور (رز مکلور)، یک دانشجوی پزشکی است که در مییابد زامبی بودن مزایایی دارد و از آنجایی که می تواند از مغز انسان ها تغذیه کند تا کنترل خودش را به دست بگیرد، تصمیم می گیرد به پلیس ها از این راه کمک کند و ماجراهای جالب و تازه ای را تجربه کند...
با زیرنویس چسبیده
ده سال پس از اولین فیلم، این بار سه جوان کتاب مقدس مخفی شده ای را در کتابخانه مدرسه پیدا می کنند. متاسفانه، کتاب خراب شده است و توصیه های آن ناقص ست. از این رو آن ها تصمیم به کامل کردن آن می گیرند و این کتاب آنها را به یک سفر مضحک هدایت می کند...
"زوئی" دختر خانواده "گری استون" از ساکنان سیاره "کاپریکا" تنها شخصی از افراد خانواده است که به خدای یکتا اعتقاد دارد. او تصمیم دارد که به همراه همکلاسی هایش "لیسی" و "بن" به سرزمین "جمنون" فرار کند و فکر میکند که زندگی جدیدی در آنجا در انتظار اوست. او دختر بسیار باهوشی است و توانسته شبیه یا آواتار خود را بسازد. او آواتار خود را در کلوپ مجازی رها میکند و همراه دوستانش سوار قطار هوایی که به سمت "جمنون" میرود میشود. البته "لیسی" به همراه آنها نمیرود. "بن" طی یک ماجرای تروریستی قطار را منفجر میکند و "زویی" و جمعی از مردم در این حادثه تروریستی کشته میشوند. "لیسی" تنها کسی است که در مورد آواتار "زوئی" میداند. او از عینک دنیای مجازی استفاده میکند و به دیدار آواتار "زویی" میرود. آقای "گری استون" ، پدر "زویی" که یک مهندس روباتیک است به این ماجرا پی میبرد و "لیسی" را وادار میکند که او را پیش آواتار "زوئی" ببرد.
با زیرنویس چسبیده
گروهی از نوجوانان در معرض خطر به یک برنامه توانبخشی در فیجی فرستاده می شوند ، اما این اردوگاه واقعاً یک اردوگاه زندان مانند است که در آن کودکان مورد آزار و اذیت و شستشوی مغزی قرار می گیرند...