داستان حول محور پدری میچرخه که در یک تصادف رانندگی به همراه پسر و همسرش آسیب سختی میبینه بعد از بهوش اومدنش در دو زندگی کاملاً متفاوت بیدار میشه یک روز در زندگی با همسرش که بعد از تصادف پسرشون رو از دست دادن و فردا در زندگی با پسرش که بعد از تصادف همسرش رو از دست دادن و مایکل بریتن با بازی جیسون آیزاک (بازیگر کهنه کار سینما و فیلم های هری پاتر) در حقیقت با دوتا دنیای کاملاً متفاوت روبرو میشه و …
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...
«ریک» یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها (مرده های متحرک) تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش «لوری» و پسرش «کارل» و همینطور بهترین دوستش، «شین» در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم درباره مرد جوانی است که در مراسم عروسی برادر کوچکترش با ارواح دوست دخترهای قبلی اش ملاقات می کند...
این سریال یکی از بهترین سریال های کمدی است که از سال 2005 شروع شده و تا به امروز در حال پخش است، این سریال در سبک سریال Seinfeld می باشد ، البته دیوانه وار تر و خنده دار تر. داستان سریال حول اتفاقات و ماجرا های فوق العاده خنده داری که برای شخصیت های سریال پیش میاد می چرخه. خالق اصلی این مجموعه Rob McElhenney هست که ایده ی شکل گیریه سریال که ابتدا قرار بوده یک فیلم کوتاه باشه درباری این که مردی برای قرض گرفتن شکر از دوستانش، بهشون میگه سرطان داره...
ورونیکا مارس بعد از به قتل رسید بهترین دوستش و خلع پدرش از سمت کلانتر، تمام عمر خود را صرف کشف و پرده برداری از اصرار مرموز شهر Neptune میکند.