با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«جيمز باند» (برازنان) پس از مأموريت ظاهرا ناموفقي که در کره ي شمالي داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجويي، در حالي آزاد مي شود که او را مهره ي سوخته تلقي مي کنند. اما «باند» وارد عمل مي شود تا جايگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بياورد. سرانجام نيز پي گيري هايش اوم را به «گوستاو گريوز» (استيونز) مي رساند. «گريوز» تاجر الماسي است که اختراعي جديد به نام ماهواره ي ايکاروس را در اختيار دارد. ايکاروس مي تواند ستون نور و انرژي ويران گرش را به هر سوي زمين که بخواهند، هدايت کند.
دو دوست دوران کودکی که الان کابویهای رودئو هستند، از نیومکزیکو به شهر نیویورک سفر میکنند و به دنبال دوستی میگردند که در حین جستجوی دخترش که به تازگی از کوبا به ایالات متحده قاچاق شده بود ناپدید شد...
شیلی، نیمه دوم قرن بیستم. "اسبان" فقیر با "کلارا" ازدواج کرده و صاحب دختری به نام "بلانکا" می شوند. "استبان" به سختی کار کرده و در نهایت تبدیل به مردی ثروتمند می شود. وقتی "بلانکا" بزرگ می شود، عاشق یک انقلابی جوان می شود و...
با زیرنویس چسبیده
«کاکران» (کاستنر)، خلبان سابق نيروي هوايي براي گذران تعطيلات به مکزيک مي رود. در آن جا «تيبي مندس» (کويين) قدرتمند و خشن، که يک امپراتوري اختصاصي براي خود به راه انداخته، به گرمي از او استقبال مي کند، چون خود را دوست و مديون او مي داند. با اين همه «کاکران»، و همسر «مندس» به يک ديگر دل مي بندند و با هم فرار مي کنند...
کهنه سرباز جنگ ویتنام "ری هیکس" درگیر کمک به دوستش "جان کانورس" در قاچاق مقداری هروئین به داخل کشور می شود. اما همه چیز به خوبی پیش نمی رود...
با دوبله فارسی
پس از اینکه جنگ سالار تندخو "اولازانا" و گروهش دست به قتلهای بسیاری زده و وحشت زیادی به وجود می آورند، یک گروهبان جوان مسئول پیدا کردن آنها می شود...
عده ای مکزیکی در اعتراض به دزدی قانونی زمین های خود توسط تاجران به دادگاه شهر مرزی سینولا حمله می کنند. «جوکید» (ایست وود) نمی گذارد قاضی را بربایند، ولی از دستگیری رهبر مکزیکی ها، «لوییس چاما» (ساکسن) هم سرباز می زند. زمینداری به نام «فرانک هارلن» (دووال) نیز به او پیشنهاد دستگیری «چاما» را می دهد…
با دوبله فارسی
«جرميا جانسن» (ردفورد)، مردي جوان و تک رو که از شهرنشيني به تنگ آمده، در سال 1830 به کوهستان راکي مي رود. در آن جا يک شکارچي (گيراش) او را مي بيند و زير پر و بالش را مي گيرد. «جرميا» روش زندگي در طبيعت وحشي را از شکارچي مي آموزد و آرام آرام متکي به خود بار مي آيد...