داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...
سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.
سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما …
دراین سریال که به تازگی از شبکه ABC Family شروع به پخش شده تقابل رویکرمنحصر به فرد پزشکی مگان هانت با مافوق خود را مشاهده می کنید...
با زیرنویس چسبیده
یک تهیه کننده تازه کار که به تازگی از محل کار قبلی اش اخراج شده، تصمیم به شروع و راه اندازی برنامه تلوزیونی شادی ویزه صبح ها به نام “گل نیلوفر” می گیرد اما با دشواری های بسیاری روبرو می شود…
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
جین ( مریل استریپ) مادر سه فرزند بالغ ، و صاحب یک رستوران و نانوایی است و نزدیک به یک دهه است که از شوهرسابق خود جیک ( بالدوین) جدا شده است. او به تازگی با مرد معماری بنام آدام ( استیو مارتین ) رابطه عاطفی ایجاد کرده ، پس از ملاقات شوهر سابقش احساس می کند هنوز به او علاقه مند است و همین مسئله او را دچار سردرگمی می کند...
سریال به خانواده های «جی پریچت»، دخترش «کلر» و پسرش «مایکل» که همه در لس آنجلس زندگی می کنند می پردازد. «کلر» مادر خانه داری است که همسر «فیل دانفی» است و سه بچه دارد. جی با «گلوریا»، دختر جوان کلمبیایی ازدواج کرده است و به او کمک می کند تا پسر نونهالش را بزرگ کند. «مایکل» و پارتنرش «کامرون تاکر»، کودکی ویتنامی بنام «لیلی»، را به فرزند خواندگی گرفته اند.
داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...
«بن کالمن» ( مایکل داگلاس ) در سنین میان سالی به سر می برد. او مشکلات قلبی دارد، همسرش از او طلاق گرفته، کسب و کارش در تجارت اتومبیل خوب پیش نمی رود، و همزمان با چندین زن جوان رابطه دارد...