نگاهی به تاریخچه ی شرکت آمریکایی تولید کننده و ناشر آثار کمدی، National Lampoon، از سال آغاز به کار آن 1970 تا 2010. مستند شامل نوارهای ویدیویی نادری می باشد که قبلاً جایی منتشر نشده است...
با زیرنویس چسبیده
بازرس بيمه، «بريگز» (آلن)، را شعبده بازي به نام «وولتن» (استيرز) هيپنوتيسم مي کند و به او دستور مي دهد تا از خانه ي ثروتمنداني که خود «بريگز» سيستم حراستي شان را طراحي کرده، سرقت کند.
"ری" تبهکاری خرده پا قصد دارد به همراه شرکای تبهکار خود یک پیتزافروشی افتتاح کرده و از طریق آن به بانک محل دستبرد بزنند.اما از آنجایی که همسر او پیتزا پز خوبی نبوده اما شیرینیهای عالی می پزد آنها اقدام بفروش آنها می کنند.اما وقتی آنها در حفر تونل به موفقیت دست پیدا نمی کنند،شغل شیرینی فروشی آنها پر درآمد می شود و...
با زیرنویس چسبیده
«لی سایمن» خبرنگاری ناموفق است که آرزوی رمان نویسی را نیز در سر می پروراند. او سعی می کند به افراد مشهور و ستاره ها نزدیک شود، از این رو بعد از جدایی از همسرش فرصتی می یابد تا بسیاری از این افراد را بعضا به واسطه شغلش ملاقات کند...
«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگي روحي اش به عنوان مايه ي اوليه ي کارهايش استفاده مي کند...
«ديويد شاين» (کيوساک) مي خواهد نمايش نامه اي را روي صحنه ببرد، ولي سرمايه ي لازم را ندارد و مجبور است به سردسته ي يک باند تبهکار متوسل شود که مي خواهد محبوبه ي سبک مغزش، «آليونيل» (تيلي) را روي صحنه ببيند. «چيچ» (پالمينتري)، محافظ «آليو» هم بايد در تمام مدت تمرين هم راه «ديويد» باشد و «ديويد» آرام آرام پيشنهادهاي سازنده اي درباره ي نمايش نامه از «چيچ» دريافت مي کند...
زندگی یک زوج ثروتمند نیویورکی توسط مرد سیاه پوست مرموزی که مشخص می شود آن چیزی نیست که ادعا می کند دچار مشکلات زیادی می شود و...
با زیرنویس چسبیده
«سام بالدوين» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالينجر) تنها مي ماند. او براي آغاز يک زندگي نو از شيکاگو به سياتل مي رود. از سويي «آني ريد» (رايان) يک روزنامه نگار ساکن بالتيمور، وقتي صداي «سام» را از راديو مي شنود، نديده و نشناخته، به او علاقه مند مي شود و به سياتل مي رود ...
وقتی "جک" و "سالی" اعلام می کنند قصد دارند از هم جدا شوند،این خبر بهترین دوستان آنها "گیب" و "جودی" را غافلگیر می کند.این اتفاق باعث می شود ازدواج آنها به مرور از هم گسیخته شده و هر کدام به شخص دیگری علاقه مند می شوند...