داستان درباره هرمن است که پول خود را در شرط بندی باخته و الان تحت تعقیب است و باید پسر عموی خودرا گول بزند که...
یک زن تیزبین مردی را اسلحه به دست در قطار میبیند و سعی میکند به پلیس راه آهن اطلاع دهد، اما اقدام او باعث یک گروگان گیری می شود و...
“برت” از دوران کودکی عاشق اسلحه بوده. پس از ترک ارتش به همراه دوستانش به یک کارناوال می رود، جایی که با “آنی” دختری بینظیر که به اندازه او عاشق اسلحه است آشنا می شود. آن دو با هم ازدواج می کنند اما “آنی” با وضعیت مالیشان کنار نمی آید. آنها دست به چند سرقت می زنند و “برت” طبیعت واقعی زنی که دوست داشته را می بیند...
"آنابل سیمز" مصمم است تا همسری کامل برای خود پیدا کند.او فکر می کند این ویژگیها را در "مدیسون براون"،پزشکی خوشتیپ پیدا کرده ست. سپس نقشه ای را طراحی می کند تا او را وادار به ازدواج کند و...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
« ویت استرلینگ » ( داگلاس ) ، تبهکار بدنام ، در به در دنبال محبوبه اش ، « کتى مافت » ( گریر ) مى گردد که به طرف او شلیک کرده و با چهل هزار دلار از پولهاى او فرار کرده است . او کارآگاه خصوصى کم حرفى به نام « جف بیلى » ( میچم ) را استخدام مى کند تا « کتى » را پیدا کند...
دو آدمکش حرفه ای وارد شهر کوچکی شده و سرپرست ایستگاه گازرسانی آنجا را به قتل می رسانند."رردون" بازرسی بیمه برخلاف خواست رئیسش پرونده را دنبال می کند...
با زیرنویس چسبیده
«آلیسشا هیوبرمن» ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده، به «دولین» ( گرانت )، مأمور مخفى امریکایى دل میبازد. دولین، آلیشا را به کمک میطلبد و او هم میپذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با «الکساندر سباستیان» ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند...
وقتی "جانی" از نیروی دریایی به خانه بازمی گردد،شاهد رابطه همسرش "هلن" با دوست پسرش "ادی" مالک کلوپ شبانه "کوکب آبی" می شود."هلن" اعتراف می کند مصرف بی از حد الکلش موجب مرگ پسرشان شده است.او اسلحه اش را به طرف "هلن" نشانه می رود اما...
« پروفسور ریچارد وانلى » ( رابینسن ) ، مرد چهل ساله ى فرهیخته اى است. همسر و فرزندان « وانلى » براى تعطیلات به مسافرت رفته اند. او خیلى زود با « آلیس رید » ( بنت ) آشنا مىشود . اما در آپارتمان « آلیس » ناگهان دوست پولدار او ، « کلود مازار » ( لافت ) سر مىرسد و گمان مىبرد آن دو با هم رابطهاى دارند. دعوایى در مىگیرد و « وانلى » حین دفاع از خود ، « مازار » را مىکشد.