"مارگریت" عمیقا عاشق "آرماند دووال" مردی متعهد می شود. وقتی پدر "آرماند" به او التماس می کند از ازدواج با او منصرف شده و آینده و موقعیتش را خراب نکند، او عشقش را ترک می کند. اما وقتی فقر و بیماری کشنده او را در هم می شکنند، "مارگریت" متوجه می شود که "آرماند" عشقش را به او از دست نداده و...
جنگ جهانى دوم. « ترودى کاکن لاکر » ( هاتن ) شبى را با سربازى مىگذراند و دوست « ترودى » ، « نوروال » ( براکن ) ناچار مىشود ادعا کند که مسئولیت باردارى « ترودى » به عهده ى او است.