داستان سریال که راوی ماجراهایی پس از فیلمی با همین نام می باشد (Limitless 2011)، حول شخصیت فردی به نام Brian Finch که با این دارو جذاب اما بسیار پردردسر که باعث شده تمام چیزهایی که تاکنون خوانده، نوشته یا تجربه کرده است را به یاد آورد متمرکز شده که بروز مجموعه حوادثی او را به همکاری با FBI و افسری به نام Rebecca Harris برای حل پرونده های پیچیده این سازمان می کشاند. اما این همه ماجر انیست و افراد دیگری نیز به دلایل متفاوت در صدد استفاده از نیروهای حاصل از این دارو می باشند...
داستان سریال مربوط به دختر زیبایی به اسم جین است که به صورت برهنه در میدان تایمز رها شده است. بدن وی پر از خالکوبی های مرموز و پیچیده است که توجه سایرین را به خود جلب میکند. جین هیچ چیز به خاطر نمی آورد از اینکه چطور این بلا سر او آمده و کار چه کسی بوده است. او نه تنها این حوادث را به یاد نمی آورد بلکه نمیداند چه کسی است و چه گذشته ای دارد. اما یک چیز قابل توجه در خالکوبی های او وجود دارد. در پشت گردن او نام کرت ولر مامور اف بی آی خالکوبی داده شده است. جین، بازرس ولر و سایر مامورین اف بی آی به سرعت در می یابند که هر نشانی که روی بدن جین قرار دارد یک سرنخ برای حل بحران هویت اوست و نشان میدهد که او چه کسی است...
داستان سریال درباره یک گروه مختلف از افراد استخدام شده FBI می باشد که به مرکز آموزش FBI در شهر کوچک کوآنتیکو که در ناحیه ویرجینیا واقع است فرستاده میشوند تا آموزشهای لازم را ببینند. افراد این گروه، بهترین، خلاقترین و باهوش ترین افرادی هستند که به استخدام FBI درآمده اند و یکی از آنان مغز متفکر بزرگترین حمله تروریستی است که بعد از واقعه 11 سپتامبر درنیویورک رخ می دهد...
با زیرنویس چسبیده
یک مادر مجرد بعد از آنکه متوجه میشود دیگران به اشتباه او را جوان تر از سن واقعیش میبینند، تصمیم میگیرد که به عنوان یک زن 26 ساله شروعی دوباره در حرفهی شغلی و زندگی عاشقانه خودش داشته باشد...
یک دختر جوان قربانی یک شبکه ی پنهانی به نام "خواهری شب" در حومه ی شهری است که شبهایش را فرقه ها و جادو نور می دهد...
"نوح" یک مرد متاهل، نویسنده و معلم مدرسه در نیویورک است که به پدر زن پولدارش وابسته میباشد و خودش از این وابستگی نفرت دارد. وی با یک خدمتکار رستوران به نام "آلیسون" رابطه برقرار میکند و...
فیلم در مورد یک معلم زبان انگلیسی است که یکی از شاگردان سابقش که نتوانسته در نیو یورک بعنوان یک نمایش نویس موفق شود، نزد او می آید و آرامشش را بر هم میزند...