ارلی یک مهاجر هست که می خواهد به آمریکا سفر کند. اما او بر روی کشتی دریازده می شود و قبل از اینکه به آمریکا برسد برای خود کلی دردسر ایجاد می کند و …
یک دائمالخمر به یک اردوگاه تندرستی وارد میشود و طولی نمیکشد که رفتارهای او موسسه را به آشوب میکشاند ...
یک ولگرد اصلاح شده، تبدیل به پاسبان پلیس می شود که باید با یک قاتل مبارزه کند. کسی که حاکم یکی از خیابان های شهر است.
چارلی کارگر یک استودیو فیلم سازی است. کسی که به یک زن جوان کمک می کند تا کار پیدا کند، حتی زمانی که همکارانش علیه رئیس استبدادی شان اعتصاب می کنند...
چارلی دستیار فروشگاهی است و یک رقیب دارد. او اخراج میشود و دوباره استخدام میشود. تقریباً همه چیز و خودش را در مغازه نابود میکند ...
چارلی که شاگرد یک خیاط می باشد در حین اتو زدن شلوار کنت، آن را سوزانده و آتش می گیرد. خیاط دعوتنامهی شامی به میزبانی دوشیزه ماندیبگز پیدا میکند و به جای کنت به مراسم شام میرود ...
چارلی پس از اینکه اعانههایی برای نوازندگان خیابانی آلمان جمعاوری میکند عازم کشور میشود. در آنجا او دختری را مییابد و او را از گروه کولیها نجات میدهد ...
چارلی یک آتش نشان است که همه کارها را اشتباه انجام می دهد. مردی رئیس آتشنشانی را قانع میکند که خانهی در حال سوختنش را خاموش نکنند تا پول بیمه را دریافت کند، بیخبر از آنکه دخترش که معشوقهی رئیس است طبقهی بالای خانه است ...