با زیرنویس چسبیده
در راتلند کانتری ، بنجامین پسری شش ساله توسط یک روانی ربوده می شود. پدر بنجامین دزدیدن بچه اش را می بیند و به دنبال کامیون می دود ولی نمی تواند به آن برسد. بعد از چندین روز پلیس آن فرد را دستگیر می کند و می بیند که بنجامین به قتل رسده است. دادگاه او را به 25 سال زندان محکوم می کند ولی پدر مادر بنجامین آن حکم را نمی پذیرند و تصمیم می گیرند خودشان آن فرد را مجازات کنند و …
"کریستوفر چنس" متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش "وینستن" اداره می شود همکاری می کند و فردی مرموز و زیرک به نام "گوررو" با هنرنمایی "جکی ارل هیلی" نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. "کریستوفر چنس" با بازی “مارک ولی” مهارت “جک بائر”(۲۴) ، شوخ طبعی “جفری داناوان” (Burn Notice ) و خوش تیپی "جیمز باند " را یکجا دارد.
سریال v مجموعه ای درام جدید است که محصول جدید abc میباشد. یک روز هم زمان سفینه هایی بر فراز شهرهای بزرگ دنیا به پرواز در میان و به نظر میرسه سرنشینان درون این سفینه ها بیگانه ها هستن و طبق گفته ی خودشون قصد صدمه زدن به کس یا جایی رو ندارند و هنوز معلوم نشده که از زمین و زمینی ها چی میخواند.از بازیگران این سریال هم میشه به Joel Gretsch ( تام بالدوین در سریال ۴۴۰۰ ) و Elizabeth Mitchell ( جولیت در سریال Lost ) اشاره کرد. بازدیدکنندگان از سیارهای زیبا با شهرهای بزرگ و اقیانوسهای عظیم آمدهاند که برخلاف زمینیها آنرا به کشورهای مختلف تقسیم نکردهاند و همه اهل یک کشور هستند! کشوری که رهبری آنرا «آنا» (با بازی Morena Baccarin) برعهده دارد. در ادامهی اتفاقاتی که در قسمت اول سریال V میافتد، متوجه میشویم که بازدیدکنندگان همینطور سرزده هم نیامده بودند! عدهای از آنها در لباس انسان، سالهاست که در کنار بشر میزیند. گویا برنامهی آنها نابودی همهی مردان، زنان و کودکان از روی زمین است! اما اکنون آنها سلاح ویژهی «اعتماد اکثریت انسانها» را در دست دارند و همین عامل هم موجب میشود تا کار برای اقلیت قلیلی هم که از موضوع اطلاع دارند، سخت شود …
داستان از یک حفاری در مصر شروع می شود و یک شیء که قابلیت انتقال اجسام در فواصل دور در فضا را دارد کشف می شود و انسان ها شروع به فرستادن تیم های مختلف برای جمع آوری اطلاعات و تکنولوژی های جدید می کنند. در این بین دفعات زیادی زمین مورد حمله قرار می گیرد و هر دفعه به نوعی زمین سالم می ماند. پس از مدتها انسان ها توانستند راهی برای سفر به کهکشان های دیگر نیز پیدا کنند و در ادامه موفق می شوند که به یک سفینه که میلیون ها سال پیش ساخته و پرتاب شده وارد شوند. این مجموعه اتفاقاتی که در آن سفینه رخ میدهد را به تصویر می کشد...
یکی از اعضای مافیای روسیه که مشغول نوشتن رمانهای جنایی است پس از تهدید شدن خانواده اش مجبور می شود با گذشته خود روبرو شود...
"زوئی" دختر خانواده "گری استون" از ساکنان سیاره "کاپریکا" تنها شخصی از افراد خانواده است که به خدای یکتا اعتقاد دارد. او تصمیم دارد که به همراه همکلاسی هایش "لیسی" و "بن" به سرزمین "جمنون" فرار کند و فکر میکند که زندگی جدیدی در آنجا در انتظار اوست. او دختر بسیار باهوشی است و توانسته شبیه یا آواتار خود را بسازد. او آواتار خود را در کلوپ مجازی رها میکند و همراه دوستانش سوار قطار هوایی که به سمت "جمنون" میرود میشود. البته "لیسی" به همراه آنها نمیرود. "بن" طی یک ماجرای تروریستی قطار را منفجر میکند و "زویی" و جمعی از مردم در این حادثه تروریستی کشته میشوند. "لیسی" تنها کسی است که در مورد آواتار "زوئی" میداند. او از عینک دنیای مجازی استفاده میکند و به دیدار آواتار "زویی" میرود. آقای "گری استون" ، پدر "زویی" که یک مهندس روباتیک است به این ماجرا پی میبرد و "لیسی" را وادار میکند که او را پیش آواتار "زوئی" ببرد.
هنگامی که صحبت از صحنه های هولناک جرم و جنایت میشود ، هنگامی که رازی در پس یک جنایت نمایان میشود. معمولا هیچگاه پلیس نمیتواند همه حقایق را آشکار و بازگو کند . کشف رازهای مخوف پشت پرده ، به شدت مورد علاقه دکتر Helen Magnus است. او مخفی گاهی برای نگهدای افرادی که نیروهای خارق العاده و غیر طبیعی دارند ، راه اندازی کرده و …
داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...
سیدنی ولز یک نوازنده ویولن در یک گروه مطرح است که در دوران کودکی طی یک حادثه تلخ هنگام بازی با خواهر بزرگترش کور شده است و در حال حاضر با وجود کوری زندگی کاملا مستقلی دارد تا اینکه یک اهدا کننده قرنیه برای او پیدا میشود و پیوند قرنیه به خوبی انجام میشود و سیدنی بینایی خود را دوباره به دست می آورد ولی خوشحالی او بعد از این اتقاق زیاد طول نمیکشد چشمهای اهدایی به او چیزی فراتر از یک چشم معمولی هستند و چیزهایی را میبینند که برای سیدنی قابل درک نیستند و همین امر باعث میشود که سیدنی به دنبال هویت اهدا کننده قرنیه خود برود که در ادامه متوجه میشود که ...
با زیرنویس چسبیده
یک تصادف رانندگی مرگبار چند شخص غریبه را گرد هم می آورد.هر کدام از آنها مجبور هستند با مشکلات احساسی بزرگی روبرو شوند...