ماریسول ریورا، یک مکزیکی-آمریکایی ، دانشگاه همه چیزی است که برای آن تلاش کرده است. او صبحها غرفههای اسب را تمیز میکند و شبها مطالعه . حالا با گرفتن بورسیه تحصیلی، آماده است که تگزاس جنوب غربی را ترک کند و زندگی جدیدش را آغاز کند. اما وقتی ماریسول به جرم دروغین متهم میشود، حقیقت دلخراشی را میفهمد: او اقامت ندارد و ...