حسادت آگنس به خواهر محبوبش جولیا، زندگی او را تحتالشعاع قرار میدهد. اما تراژدی ناگهانی، مسیر زندگی آگنس را تغییر میدهد. او که مجبور به بازسازی هویت خود میشود، در آستانه تحقق آرزوهایش قرار میگیرد، اما باید با پیامدهای انتخابهایش نیز دست و پنجه نرم کند.
در روز تولد 40 سالگی املیا، او آرزویی برای بازگشت به سن 18 سالگی در سال 2002 میکند، اما به زودی پشیمان میشود زیرا در یک حلقه زمانی گیر کرده و همان روز را مرتباً می بیند ...