داستان رومن کامپت، تبعیدی کوبایی، مامور سیا، و مدیر کل هتل Mutiny، مرکز پر زرق و برق صحنه کوکائین میامی در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 است.
زنی که در بدو تولد رها شده است، به دنبال انتقام از مادرش است. او با نفوذ به زندگی چهار زن، سعی می کند مادر واقعی خود را پیدا کند و بفهمد چرا او را ترک کرده است.
رویای دیگو این است که دستاوردهای بازی های ویدیویی خود را به کاوش های زندگی واقعی تبدیل کند. او کودکی خلاق و کنجکاو، مخترع و رهبر گروه دوستانش است. دیگو تابستان را با دوستانش در کمپی که توسط پومپیلیو کالدرون، یک کاشف عجیب و غریب و مشهور اداره می شود، سپری خواهد کرد. در آنجا مدالیونی پیدا می کنند که متعلق به پولا، مادربزرگ دیگو بود.