تیتا د لا گارزا و پدرو موزکویز دو روح عاشق هستند که به دلیل آداب و رسوم خانوادگی ریشه دار نمی توانند با هم باشند، که تیتا را مجبور می کند با رنگ ها و طعم های جادویی بین سرنوشت دیکته شده توسط خانواده اش و مبارزه برای عشقش حرکت کند. ما او را در بزرگترین پناهگاهش همراهی می کنیم: آشپزخانه.
رویای دیگو این است که دستاوردهای بازی های ویدیویی خود را به کاوش های زندگی واقعی تبدیل کند. او کودکی خلاق و کنجکاو، مخترع و رهبر گروه دوستانش است. دیگو تابستان را با دوستانش در کمپی که توسط پومپیلیو کالدرون، یک کاشف عجیب و غریب و مشهور اداره می شود، سپری خواهد کرد. در آنجا مدالیونی پیدا می کنند که متعلق به پولا، مادربزرگ دیگو بود.
هنگامی که یک هکر شروع به انتشار اسرار دانش آموزان دبیرستان می کند، "سوفیا" دانش آموزی تیز بین اما گوشه گیر، به دنبال پرده برداری از هویت این هکر است ...