گلسویز، یکی از خانواده های برجسته کاپادوکیه، پس از بازگشت پسر بزرگشان آتش از آمریکا گرد هم آمدند. آتش که پدرش را در سنین جوانی در یک حادثه رانندگی از دست داده بود، بدون سر تعظیم به اقتدار پدربزرگش اومر، خانه را ترک کرد و سال ها بعد به درخواست مادرش گلفم، همراه با برادرانش یامان و اوکان به خانه بازگشت. تا کسب و کار خانوادگی را از پدربزرگش به دست بگیرد و گسترش دهد. اکنون زمان اتحاد برای آتش، یامان و اوکان است. یامان پس از بازگشت برادرش تصمیم می گیرد از معشوقش فرای خواستگاری کند. در حالی که فرای و یامان برای ازدواج لحظه شماری می کنند و با به خطر انداختن همه چیز به عشق بزرگ خود اعتراف می کنند، یک تراژدی همه تعادل ها را به هم می زند. فرای و یامان در جاده های خطرناک پر از عشق، اشتیاق، انتقام و ظلم در شرف گم شدن هستند. از طرف دیگر، آتش، دشمنان جدیدی پیدا می کند و با تصمیمات رادیکالی که برای محافظت از همه کسانی که دوستشان دارد و خانواده اش، با برادرانش مقابله می کند...
با زیرنویس چسبیده
آسلی فکر می کند ازدواج یک کلاهبرداری است و این را علناً بیان میکند. اما وقتی دوستش، کرم، به طور غیرمنتظره موافقت میکند، آسلی تمام تلاش خود را میکند تا او را به پیشنهاد ازدواج وادار کند...
علی یه پسر حدودا سی ساله از یه خونواده ی پولداره و چون شخصی به اسم احمدو کشته سالهاست که زندان بوده….در سالهای آخر حبسش با دختری به اسم ماوی که باهاش نامه نگاری میکرده درست روزی که میاد بیرون آشنا میشه و تصمیم به ازدواج میگیرن…ولی اینکه ماوی بین اون همه آدم توی زندان علی رو واسه نامه نوشتن انتخاب کرده تصادفی نیست…ماوی خواهر احمده که سالها پیش مرده…هدفش اینه که آدمی رو که سالها باعث تبدیل شدن زندگیشون به کابوس بوده رو پیدا کنه …