داستان مردم روستایی است که در یک منطقه ی استپی زندگی میکنن و بخاطر شرایط نامساعد و امکانات کم خیلی ها مجبور به رفتن میشن و این رفتن ها هم باعث شکستن دل عاشق های زیادی میشه و هر وقت دل عاشقی شکسته بشه، صخره ای از کوه دل جدا میشه…
نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …