ساختار «مدیر» با حمایت نیروهای تاریک غرب، به تهدیدی آشکار برای ترکیه تبدیل شده است. اقدامات تروریستی خونین در ترکیه در حال وقوع است که هرج و مرج ایجاد می کند و مردم را به ترس و وحشت می کشاند. اقتصاد ترکیه آزمایشهای مختلفی را پشت سر میگذارد و آسیبپذیرترین نقاط این کشور از طریق متاوارس، وب تاریک، سیستمهای ارتباطی کریپتو و سامانههای اینترنتی در معرض حملات سایبری قرار دارند. این دشمن پیچیده و پیچیده; همچنین به طور فعال از طیف گسترده ای از گروه ها در داخل کشور استفاده می کند. سپاهیان سازمان اطلاعات کشور متوجه این خطر شده و به سرعت واکنش نشان می دهند.
رویاها و واقعیتها دربارهی چهار زن جوان است که در محلهای معمولی زندگی میکنند و در تلاش اند رویاهای خود را حقیقی کنند. این سریال که محوریت اصلی آن مجادلهی بیپایان میان حقایق زندگی است، با شخصیتهای تاثیرگذارش به بینندگان وعدهی داستانی پرهیجان را میدهد…
اوزگور یه پسر حدودا سی ساله است که باورش به دخترها و عشق رو از دست داده و دنبال روابط یکروزه است و درست مثل اسمش یک روح آزاد داره و همیشه دنبال هیجانه و یک جا بند نمیشه. تحصیلکرده و ثروتمند و خوشتیپه و انتخاب هاش همیشه از روی منطقه. مدیریت یک رستوران معروف در استانبول رو برعهده داره. از طرفی ازگی یک دختر زیبا و ساده و صمیمی حدودا سی ساله است که دوست داره یه زندگی ساده و بدون زرق و برق داشته باشه و سرش تو کار خودش باشه. ازگی در یک شهر کوچیک بزرگ شده و برای دانشگاه به استانبول اومده و دیگه برنگشته. اون سعی میکنه به همه ی اطرافیانش کمک کنه و طرفدار صداقته. در انتخاب هاش بیشتر از منطق با احساساتش حرکت میکنه…
در بهار 2014 ترکیه و در زمانیکه دشمنان در مرز در حال رشد هستند و دایره خطر درون آن باریکتر می شود، جمهوری ترکیه با بزرگترین تهدیدات تاریخش مواجه است. این سریال داستان قهرمانانه کسانی را روایت میکند که با عشق به وطن در آخرین قلعه با دشمنان کشورشان میجنگند.
نازلی دختر دانشجوی آشپزی هست ، برای اینکه هزینه های دانشگاه را در بیاورد به اشپزی مشغول هست که یک روزی با پیشنهادی رو به رو میشود که به ان نمیتواند نه بگوید و به عنوان آشپز مخصوص وارد خانه فرید میشود که یک مرد ثروتمند و حساسه و تا به حال عاشق کسی نشده…
یامان که در یکی از حومه های استانبول زندگی می کند، به دلیل دزدیدن ماشین برادرش در پمپ بنزین به همراه برادرش کنان دستگیر و به زندان می افتند. یامان وقتی با وکیلی سلیم ملاقات می کند فرصتی برای شروع جدید پیدا می کند تا...