سریال در مورد Gulcemal است که مادرش در کودکی او را رها کرد و به هیولایی تاریک تبدیل شد و عشق به دیوای زیبا که با نفرت شروع می شود و به تدریج به گرداب آتش و شور و طوفان می رود... نبرد ویل گلسمال با مادرش با عشقی که محاسبه نشده است یا کینهای که سالها در دل او بوده است به دست میآید؟ در این جاده پر از هزینه، آیا گلجمال از یک شکارچی بی رحم به طعمه ای باز تبدیل می شود؟ و دیوا؟ وقتی بالاخره تسلیم شد، آیا می فهمد که این عشق غیرممکن است؟
فصل جدیدی در زندگی زینب باز می شود، پرستار بچه ای که آرزوی داشتن یک زندگی مجلل را دارد، پس از اینکه به طور تصادفی مقدار زیادی پول به دست آورد.
شوهرِ الیف (Ceren Moray)، در یک صانحه دریایی ناپدید میشه و الیف هنوز نتونسته این مسئله رو قبول کنه. تماس های بی جواب مداوم هم باعث شده الیف امیدوار به زنده بودن شوهرش باشه. جیدا (Elçin Sangu)، ملیحه (Şafak Pekdemir) و شبنم (Burcu Gölgedar) که دوستان صمیمی الیف هستند، سعی میکنند بهش کمک کنند. جیدا از وابسته شدن به کسی خوشش نمیاد و اعتقاد داره که آدم باید آزادانه زندگی کنه. ملیحه یک روانپزشک موفقه و شبنم هم با شوهرش مشکلاتی داره. حقایق زندگی این چهار زن از اون چیزی که تصور میکنند کاملا متفاوته…
نالان زن جوان زیبایی است که در نگاه اول با گرمای خود محبت همه را جلب می کند. از آنجایی که او تنها فرزند خانواده اش است، به عنوان یک عروسک دستی بزرگ شد، زندگی خود را در هستی گذراند و از بهترین مدارس با ممتاز فارغ التحصیل شد. نالان آماده می شود تا با صدات کور اوغلو که یکی از ثروتمندترین افراد کشور است ازدواج کند. اگرچه نالان و صدات دست در دست هم در این داستان با امید راه می رفتند و فکر می کردند که دارند از رازهای تاریکی که در گذشته خود نگه داشته اند دور می شوند. به زودی زندگی آنها در تاریکی واقعی فرو خواهد رفت.
در یک شرکت استعدادیابی در استانبول ، ماموران تلاش می کنند تا مشتریان ستارگان خود را راضی و تجارت خود را حفظ کنند. مأمورین در شرایطی که زندگی شخصی و حرفه ای آنها را در هم می آمیزد ، وضعیت را به وضعیت دیگری برمی گردانند.