ناز به تازگی از آکادمی پلیس فارغ التحصیل شده است و با مادر و عمویش زندگی می کند. نیروی پلیس، پس از اقدامات یک رئیس مافیا به نام طارق کوشو اوعلو تصمیم می گیرد از ناز و افسر پلیس بی کله پامیر برای یک ماموریت مخفیانه استفاده کند. پامیر و ناز مانند یک زوج تازه ازدواج کرده با نام های جدید “لونت و یاز” در خانه خانواده مافیایی نقل مکان می کنند تا اعتماد رئیس مافیا را به خود جلب کنند. باید دید این دو پلیسی که اصلا از هم خوششون نمیاد و حتی دلشون نمیخواد بخاطر مأموریت هم کنار هم باشن، چجوری این ماموریت مخفیانه را انجام می دهند.
امین ساروهانلی، پدری مستبد و متعهد به ارزشهای خانوادگی، متوجه میشود که او تنها وارث ثروت قابل توجهی است که در نتیجه از دست دادن یکی از بستگان نزدیکش به دست میآید. وقتی خانواده ساروهانلی به استانبول نقل مکان می کنند و زندگی ساده خود را در شهر پشت سر می گذارند، امین برای حفظ خانواده اش تلاش می کند.
سرگذشت مسیر مقدسی که آلپ ارسلان طی کرد و نهایتا درهای آناتولی به روی ترک ها باز شد… روزی که طغرل بیگ پادشاه سلسله سلجوقیان، تصمیم داشت ولیعهد خود را تعیین کند، خبر می رسد که بیزانسی ها ترکمن ها را از دم تیغ می گذرانند. پادشاه دستور جنگ صادر میکند، و سپاه به سمت آناتولی راه میافتد. در مسیر سفر، از طرف عده ای نامعلوم به شاهزاده های سلجوقی حمله می شود…
داستان سریال درباره ییلدیز است که تا زمانی که به یاد دارد عاشق کوزی بوده و کسی را جز او ندیده. وقتی كوزی برای ادامه تحصیل در دانشگاه به استانبول می رود، همه چیز را فراموش می كند و به دنبال عشق دیگری می رود. وقتی همه متوجه این موضوع می شوند، کوزی توسط همه افراد روستا و خانواده اش، طرد می شود. کوزی با زنی در استانبول ازدواج می کند و صاحب سه دختر می شود و پس از خیانت همسرش و نامه ای که برای اون میگذارد، خانه ای که در آن زندگی میکند، به مزایده گذاشته میشود و پس از بی پولی مجبور میشود به شهر اردو در کارادنیز(زادگاهش) برگردد و …