ثریا که یه دختر جوون و خوشگله در سنین جوونی مادر و پدرشو از دست میده و سنگینی بار زندگی رو به دوش میکشه و در استانبول زندگی میکنه..یهو جلوش یه تاجر جذاب و پولدار به اسم فاروک در میاد …عاشقش میشه و به عنوان عروس به شهر بورسا میره…ثریا در استانبول بزرگ شده و به آزادیش اهمیت زیادی میده و مدرنه…در صورتی که فاروک با اینکه خودشو مدرن نشون میده به خودش و رسم و رسوماتشون متکیه و …
اصل و بوراک شخصیت هایی هستن که کاملاً با هم دیگه ضد هستن ، اصل در یک زندگی شاهانه با بوراک آشنا میشود اینا کسانی بودن که هیچ موقع همدیگه رو ندیده بودن و طرز فکر متفاوتی داشتن ، بعد از انفجار آتشفشان میفهمن که داخل یک بازی گیر کردن