داستان در مورد خانوادهای است که همهی اعضای آن، از جمله پدر و مادر و بچهها، مامور مخفی هستند. روزی پدر و مادر به بچهها میگویند که برای دو روز خانه را ترک میکنند. وقتی پدر و مادر برمیگردند، در یک موقعیت خطرناک گرفتار میشوند. بچهها یک ربات پیدا میکنند و سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند.
بر اساس سریال ایتالیایی "میان وعده عشق". این بازسازی زندگی F. Ece و Umut را دنبال میکند که پس از تصمیم عمه Umut تصمیم میگیرد تمام داراییهای او را از بین ببرد، مجبور میشوند در یک خانه زندگی کنند. طبق دستور عمه اموت، شخصی که خانه را به دست می آورد، اولین نفر از آن دو نفر است که ازدواج می کند. اگرچه Umut و F. Ece مشتاق ازدواج نیستند، اما هر روز با فرد دیگری قرار می گذارند تا همسر مناسبی را در دیگری پیدا کنند تا صاحب خانه شود.
ماراشلی(اهل مرعش) که قبلا سرباز نیروی ویژه بوده، یک مغازه ی صحافی باز میکند و سعی میکند از آنجا امرار معاش کند. نقطه ی عطف زندگی ماراشلی روزیست که دخترش زلیش تیر میخورد.ماراشلی با این که تنها هدفش حیات بخشیدن(امید بخشیدن) به دخترش است ولی رنج بزرگی که به دخترش تحمیل شده را هم فراموش نکرده است. روزی دختری بسیار زیبا به اسم ماهور وارد مغازه اش میشود که در همان روز ناخواسته درگیر ماجرای خطرناکی شده است و ماراشلی زندگی او را نجات میدهد و همان روز تقدیر این دو نفر به هم گره میخورد…