هالیس آغا، ستون یکی از خانواده های مستقر غازیانتپ، تصمیم می گیرد با نوه سرکش خود فریت ازدواج کند تا او را به صف کند.
در این سریال در رابطه با خشونت علیه زنان کار میشه. دو خواهر به اسم های اومای و عمران بعد از سال ها دوری با تصادف های جالبی دوباره با همدیگه رو به رو میشن. ییلدیریم که عشق دوران جوانی عمران بود یه جراح قلب معروف شده و خواهرش اومای هم از یه زندگی روستایی فرار کرده بود و با معماری به اسم رفیک کارای ازدواج کرده و یه زندگی شهری ثروتمندانه رو شروع کرده. رفیک هم یه پسرخونده تقریبا بیست ساله خوشتیپ به اسم وولکان داره که مثل پسر خودش ازش مراقبت کرده. دیدار تصادفی اومای و عمران بعد از سال ها نه فقط برای اونا بلکه برای دخترانشون حایال(خیال) و حیات هم امتحان بزرگی خواهد بود. مخصوصا برای اومای که با زندگی و رازهایی که میخواست فراموش کنه رو به رو میشه…
فضیلت خانوم زنی هست که تمام عمر آرزوی ثروتمند شدن داشته، و دخترانش را تنها وسیله برای رسیدن به این آرزو میبیند، فضیلت خانوم، تلافی خشم و نفرت اش را نسبت به زندگی، و حساب کتاب خود را با گذشته اش، و وقوع آرزوهایش را به وسیله ی دخترانش و سوء استفاده از کاخ با احتشام خانواده ی “اگه من” جامه ی عمل میپوشاند…