با دوبله فارسی
زندگی آدِم هابردار زمانی که مجبور می شود پس از شکست در یک عملیات مهم ، پلیس بودن را ترک کند، مسیری کاملاً متفاوت به خود می گیرد. ادم با تعقیب باندی که باعث شد کارش را رها کند، مجبور است یک رستوران مرغ را تصاحب کند تا باند را تعقیب کند...
علی که هنوز 5 سالش نشده بود شاهد مرگ مادرش شد. رئوف که توی یه کشتی باری آشپزی میکرد سرپرستی اونو برعهده گرفت و بزرگش کرد. باهمدیگه 24 سال تو کشتی کار کردن. رئوف برای علی هم مادری کرد هم پدری و برای فراموش کردن رنج های اون همه زندگیش رو گذاشت…
توبچگی با دنیای جنایتکار خودش غریبه نیست.. هرکی تو این دنیا باشه برای مخالفت با بی عدالتی قسم میخوره.. با بزرگ شدن و ثروتمند شدن، خودش منبع این بی عدالتی میشه.. از دوست داشتن دوری نمیکنه… دوست داشته شدن رو هم خیلی دوست داره… دوست داره تو چشم همه زنای زندگیش باشه:مامانش،همسرش،دخترش و دوست دخترش… خانوادشو خیلی عزیز میشمره… برای اونا مثل یه پدر فداکاره… یه دوست وفادار… یه برادر… یه رئیس عادل و بخشنده.. ولی برای زنده موندن مجادله میکنه،چون دولت برا رسیدن به خواسته های خود این آدمو مخالف خود میبینه