وقتی برادر دفنه بدهکار می شود و اسیر می شود، دفنه مجبور می شود در ازای پول پیشنهادی را بپذیرد. او باید کاری کند که اومر، یک طراح کفش ثروتمند که صاحب یک شرکت است، عاشق او شود و با او ازدواج کند.
ملک( طوبا بویوکستان) یک زن زیبا و جوان که دارای یک زندگی شاد با شوهر دوست داشتنی اش به همراه دو فرزند است. او دارای یک مغازه شیرینی فروشی است و تمام طول روز به طبخ کیک های خوشمزه می پردازد. از سوی دیگر شوهرش علی (ایکر آکسوم) در دانشگاه به عنوان یک معلم تاریخ کار می کند. یک روز، زندگی ایده آل آنها وارونه می شود. هنگامی که آنها در حال جشن خرید خانه هستند…
دو برادر به نام های کوزی و گونی با هم سوار اتومبیل بودند، در حالی که گونی رانندگی می کرد ناگهان با عابر پیادهای تصادف کرد و باعث مرگ وی شد، اما کوزی از روی دلسوزی خود را به جای گونی متهم معرفی کرد و به جای او ۴ سال به زندان میافتد و پس از آزادی کوزی از زندان…
عامر با دختری بنام آیسان دوست است. سردار، پدر آیسان به کمک دو دوست عامر به نامهای چنگیز و علی و به کمک خود آیسان، وی را طعمه یک دسیسه از پیش برنامه ریزی شده برای سرقت از یک قمارخانه قرار داده و او با خیانت دوستانش به عنوان گناهکار راهی زندان میشود. عامر طی یک حادثه آتش سوزی در زندان به شدت دچار سوختگی میشود، اما به کمک فردی بنام رامیز و طی یک جراحی پلاستیک، چهره اش تغییر میابد. دوستان عامر با فرض مرگ او در حادثه زندان او را به دست فراموشی میسپارند، غافل از اینکه عامر با چهره و نام جدید ایزل به قصد انتقام گیری دوباره وارد جمع دوستانه آنها شدهاست.