با زیرنویس چسبیده
بعد از اینکه دو برادر دوقلو به دروغ مادرشان دربارهی مرگ پدرشان پی میبرند، برای پیدا کردنش به جاده میزنند...
داستان Atlanta، پیرامون دو پسر عمو می باشد که به قصد فراهم کردن زندگی بهتر برای خود و خانوادههایشان، پا به عرصه موسیقی رپ در یکی از قطبهای موسیقی میگذارند. «ارنست مارکس» (دونالد گلاور) که یک مدیر برنامهی جوان است، در تلاش برای معرفیِ پسرعمویش، آلفرد مایلز (برایان تایری هنری) به عنوان یک رپر تازهوارد به دنیای موسیقی خیابانی می باشد...
این مجموعه داستان مردی را دنبال میکند که قصد دارد یک هویت فرهنگی برای خانواده اش درست کند و این در حالیست که او بچه هایش را در یک محله سفید پوست از طبقه متوسط رو به بالا بزرگ میکند...
جیسون دبیرستانی دختر رویاهای خود یعنی آناستازیا را پیدا کرده ، مشکل او اینجاست که آناستازیا از وجود جیسون بیخبر است. جیسون در تلاش است تا با برنده شدن در مسابقه رقش دبیرستان خودش را به آناستازیا نشان دهد...
با زیرنویس چسبیده
دن و جودی از زمانی که ازدواج کرده اند، برخی از اتفاقات غیر طبیعی و عجیب را در خانه شان مشاهده می کنند. جودی به عنوان یک رقصنده ی حرفه ای باله و دن به عنوان یک محقق درباره ی میمون ها شروع به کار کردند. اما پس از چندی متوجه می شوند که خانه اشان توسط یک دیو نابکار تسخیر شده است. آنها با مشاوره با هم و با کارشناسان خبره و به کمک دوربین های متعدد، سعی در کشف کردن این راز را دارند...
جنگ همیشگی بین سگها و گربهها متوقف میشود، وقتی که برای خنثی کردن نقشههای شیطانی یک گربهی جاسوس متحد میشوند.
“دورل” و “لیجان” دو دوست صمیمی و تبهکارانی خرده پا هستند. وقتی آنها تهدید می شوند اگر بدهی هفده هزار دلاری را نپردازند “دورل” پسر خود را از دست خواهد داد، تصمیم می گیرند از کلیسای محله خود سرقت کنند...
نوربیت در دوران نوزادی از اتومبیلی به بیرون پرت شده و مک یک رستوران چینی به اسم آقای وانگ او را به فرزند خواندگی قبول کرده است . او در دوران جوانی مجبور می شود با دختر بسیار چاق ، عصبی و مستبد به اسم راسپوتیا ازدواج کند . در ادامه نوربیت با دوست دوران کودکی اش که دختری زیبا به اسم کیت ویلیامز است آشنا شده و به او علاقمند می شود . از سوی دیگر کیت نامزدی ثروتمند و خوش تیپ به اسم دیون دارد اما بتدریج که وقت بیشتری را با نوربیت می گذارند به او علاقمند می شود.
ادوارد ، پیتر ، لوسی و سوزان چهار نوجوان هستند که پدر و مادرشان را از دست داده اند. یکی از آنها توسط نگهبان موزه لوور بزرگ شده است، یکی از آنها یک مهاجر مکزیکی است، سومی از هجوم مارها به یک هواپیما نجات پیدا کرده و چهارمی یک فرد معمولی اما از شاگردان مدرسه جهش یافتگان (مردان ایکس) می باشد. این چهار نفر ابتدا از یک کاخانه شکلات سازی بازدید می کنند و در آنجا یک جارختی جادویی پیدا کرده و از طریق آن وارد سرزمین جنارنیا می شوند. در این سرزمین جادویی آنها با یک دزد دریائی آشنا شده و سپس با دانش آموزان یک مدرسه آموزش جادوو آشنا می شوند. آنها با کمک این دزد دریائی و دانش آموزان مدرسه و یک شیر باهوش بایستی با فاحشه سفید شیطانی سرزمین جنارنیا مقابله کنند.