سریال داستان جنگو را دنبال می کند، یک تفنگچی در غرب وحشی که در جستجوی دخترش است که معتقد است هشت سال پیش از قتل خانواده اش فرار کرده است.
با زیرنویس چسبیده
داستان این فیلم در لندن دهه ۱۹۵۰ میلادی در جریان است و داستان یک کارآگاه و دستیارش را دنبال می‌کند که به دنبال حل پرونده قتل یکی از عوامل یک فیلم پر فروش هستند...
با زیرنویس چسبیده
یک مرد جوان به نام ویلیام پس از 9 بار تلاش ناموفق جهت پایان دادن به زندگی خود، برای بار آخر از یک مزدور سالخورده کمک می‌گیرد و…
با زیرنویس چسبیده
یک دزد مسلح و حرفه ای به نام جک کرگان در راه پیدا کردن حقیقت پشت پرده قتل پدرش و همینطور پول های به سرقت رفته اش، زندگی خود را در معرض خطر قرار میدهد.
با زیرنویس چسبیده
20 سال پس از اتفاقات قسمت اول، مارک رنتون مجددا به اسکاتلند باز می گردد و دوستان قدیمی اش را ملاقات می کند، جائی که دوباره قرار است با غم و اندوه، شادی، نفرت، دوستی، انتقام و... دست و پنجه نرم کند.
داستان در مورد دختری می باشد که به مدت 6 سال خانه خود را ترک کرده و به خارج رفته بود. اما پس از یک حادثه دلخراش، او حافظه ی بلند مدت خود را از دست میدهد. اکنون او در تلاش است تا به یاد بیاورد خانواده اش چه کسانی هستند و یا دلیل ترک کردن خانه اش در 6 سال پیش چه بوده است...
با زیرنویس چسبیده
یک دانشجو و همکلاسی هایش در تلاشند تا به آزمایش های مخفیانه ای برای خلق شبحی پی ببرند. آزمایشی که ظاهرا فریبنده است ولی به شدت باعث آسیب زدن به یک زن جوان می شود. هدف آنها از این آزمایش به دست آوردن نیروهایی که توسط این دختر آزاد شده است،می باشد.زمانی که این آزمایشات حل می شود،یک دانشجوی ساده دکترا با حقیقتی وحشتناک روبه رو می شود:آزمایشات آنها موجب خلق نیروی بی صدایی شده است…
زمانی که یک استاد دانشگاه گرفتار کابوس های شبانه می شود درمی‌یابد که داستان های کلاسیک و ترسناک ارواح، واقعیت پیدا کرده و به سوی او آمده اند...
1970، گلاسکو. "پائول فریس" یازده ساله به سرعت متوجه می شود زندگی در خیابانها بسیار سخت است.فقر فساد و جرم و جنایت به همراه دارد.او که همیشه از طرف گروهی مورد آزار و اذیت قرار میگرفت،در جامعه ای بزرگ می شود که با جرم و جنایت در هم آمیخته است و...
با زیرنویس چسبیده
«مارک رنتن» (گره گور)، جوان زبر و زرنگ و باهوش و با مزه گاه کاملا بي خيال، «قهرمان» زمانه ي ماست. ماجراهاي «مارک» و دوستانش، جماعتي با مزه، دروغ گو، رواني، دزد و معتاد که به گونه اي ناگزير، به سوي خود ويران گري پيش مي روند، نمايان گر از هم فروپاشي دوستي و رفاقت شان است.
