داستان سریال در مورد یک بازیکن هندبال است که برای مراقبت از خانواده اش مجبور است یک مغازه بقالی را هم مدیریت کند...
دائه گوک مردی است که در Apgujeong-dong، یک محله مرفه در منطقه گانگنام در جنوب سئول، که در آن کلینیک های جراحی پلاستیک و مراقبت از پوست فراوان است، به دنیا آمد و بزرگ شد. او ایده های تجاری پررونقی دارد و مشتاق است تجارت جراحی پلاستیک خود را راه اندازی کند. او با جی وو (جونگ کیونگ هو)، با استعدادترین جراح پلاستیک منطقه آشنا می شود که مجوز پزشکی خود را از دست داده ...
این داستان ، ماجرای پنج دوست را روایت میکند که همه در سال 1999 وارد دانشکده علوم پزشکی شده و اکنون در یک بیمارستان به عنوان پزشک مشغول به کار هستند و طی اتقاقی درگیر ماجرایی شده و…
یون سه ری (Son Ye-Jin) وارث ثروتمند در کره جنوبیست که در مسیر مسافرت هوایی به طوفان شدیدی برخورد کرده و مجبور میشود در کره شمالی فرود اضطراری کند. در آنجا به طور اتفاقی با لی جونگ هیوک (Hyun-Bin) که افسر ارتش کره شمالیست ملاقات میکند و لی جونگ هیوک تصمیم میگیرد تا یون سه ری را پنهان و از او محافظت کند و…
این افسانه مربوط به ۲۰۰۰هزار سال پیش است. در آن زمان در کشور نانگ ناگ طبل آسمانی به نام جا میونگ (جا میونگ گو) وجود داشته که هنگام حمله دشمنان خود به خود به صدا در می آمد . البته شاهزاده جا میونگ در به صدا در آمدن آن طبل نقشی نداشته ولی مردم آن طبل رو به جا میونگ دختر شاه نسبت داده بودند.شاهزاده جامیونگ و خواهرش شاهزاده ناک رانگ در یک روز و از یک پدر و دو مادر متولد شدند . پیشگوییهایی در مورد این شاهزاده ها وجود داشت که یکی از اونها باعث نابودی کشور می شود و دیگری برای نجات کشور تلاش می کند .مادر شاهزاده ناک رانگ با استفاده از قدرت خانوادگی اش موفق می شود که دخترش را ،شاهزاده ی نجات دهنده ی کشور معرفی کند ،در این بین شاهزاده جامیونگ که به عنوان ویرانگر کشور بین مردم معروف شده بود با کمک مادرش از مرگ فرار می کند و بین مردم عادی بزرگ می شود و وفتی هویت واقعیش را می فهمد به قصر پادشاهی برمی گردد و به این ترتیب بین درباریان ایجاد تنش و کشکمش قدرت می کند. .شاهزاده جا میونگ و پرنس هودونگ شازده گوگوریو (کشور جومونگ) به هم علاقمند می شوند ولی تقدیر و سرنوشت نمی گذارد که به هم برسند . شاهزاده ناک رانگ هم به شازده هودونگ علاقمند می شود و با دادن طبل جنگی آسمانیشون به اون زمینه نابودی ملتشو فراهم می کند .شاهزاده جا میونگ برای نجات کشورش می جنگد و سرانجام مجبور می شود که با عشقش شاهزاده هودونگ بجنگد…