داستان یک رویارویی خنده دار بین سربازان کره جنوبی و کره شمالی بر سر قرعه کشی 5.7 میلیارد وونی که از خط مرزبندی نظامی در باد عبور کرد...
وکیلی که درگیر یک پرونده قتل شده است، یک شبه تبدیل به یک شیاد بدنام و نابغه می شود تا با یک توطئه بزرگ مبارزه کند و زنده بماند.
چوی وونگ (Choi Woo Shik) و گوک یون سو (Kim Da Mi) 10 سال پیش از هم جدا شدند. آنها به هم قول دادند که هیچ وقت همدیگر را نبینند، اما مستندی که در دوره دبیرستان ساخته بودند، ناگهان محبوب میشود و حالا مجبورند بار دیگر جلوی دوربین بروند…
پارک جو هیونگ (Song Joong-Ki) در هشت سالگی به فرزند خواندگی گرفته شده و همراه خانواده اش به ایتالیا می رود جایی که نامش به وینچنزو کازانو تغییر پیدا کرده و به عنوان یک وکیل و مشاور مافیا فعالیت میکند اما به دلیل به وجود آمدن جنگ میان گروه های مافیایی مجبور می شود به کره جنوبی فرار کند. در آنجا عاشق هونگ چا یونگ (Jun Yeo-Bin) می شود کسی که یک وکیل سخت کوش است و برای برنده شدن در پرونده هایش دست به هرکاری میزند …
مون کانگ تائه (Kim Soo-Hyun) فردیست که از بسیاری از قابلیت های عالی از جمله جذابیت ، هوش ، صبوری ، توانایی همدردی با دیگران برخورددار است ، او که به عنوان یک مددکار بهداشت در بخش روانپزشکی مشغول به کار است با حقوق بسیار کمش ، از برادر خود که 8 سال از او بزرگتر و مبتلا به بیماری اوتیسم است نیز مراقبت میکند از طرفی ، گو مون یونگ (Seo Ye-Ji) که نویسنده محبوب داستان های کودکانه است ، فردیست بسیار متکبر و خودخواه و بی ادب که از اختلال شخصیت ضد اجتماعی رنج میبرد و…
کانگ می ره بخاطر چهرش شخصیتی خجالتی داره و به همین خاطر در مدرسه مورد آزار اذیت واقع میشده. حالا او بعد از تحمل یک جراحی پلاستیک زیبا شده ولی هنوز خجالتی باقی مونده. در سال اول دانشگاه با دو کیونگ سونگ آشنا میشه کسی که مردم رو از روی ظاهر قضاوت نمیکنه و …
“هونگ را اون” کسی هست که برای بقیه ملاقات ترتیب میده. اون برای یکی از مشتریهاش نامه ای مینویسه و همین باعث دیدار اون با ولیعهد “هیو میونگ” میشه, در حالی که از هویت اصلی همدیگه خبر ندارن…