هیم که نگران شهرت خود است، شیفت های مدیر کافه ای را که به طور تصادفی مجروح می کند پوشش می دهد تا تصویر شاهزاده خانم خود را حفظ کند. اما این کافه موضوعی خاص دارد - مدرسه خصوصی. برای اجرای بهترین بازی دختر مدرسه ای باریستا، او توسط زیباترین دختر آنجا، میتسوکی، آموزش خواهد دید. تحت هدایت او، احساسات هیمه شروع به جوشیدن می کند، اما فقط یک مشکل وجود دارد - میتسوکی نمی تواند او را تحمل کند!
واکانا گوجو، یک عروسکساز پر امید، از یک اتفاق در دوران کودکی با دوستش که مخالف عشق او به عروسکهای سنتی بود، رنج میبرد. او روزهایش را در تنهایی سپری میکند و در اتاق "هنرهای خانه داریِ" دبیرستانش آرامش خود را مییابد. از نظر واکانا آدمهایی مثل مارین کیتاگاوایِ زیبا، دختری شیک که همیشه توسط انبوهی از دوستانش احاطه شده است، عملاً یک بیگانه از دنیای دیگر است. اما وقتی مارین شاد و شنگول - که هیچوقت آدم خجالتیای نیست - یک روز بعد از مدرسه واکانا را در حال خیاطی کردن میبیند، با این هدف که همکلاسی آرام خود را به سرگرمی مخفیانهاش - یعنی کازپلی! - علاقمند کند، وارد زندگی او میشود. آیا قلب زخمی واکانا از پس هجوم این بیگانه سکسی بر خواهد آمد؟!