داستان در مورد یک پلیس خود سر بنام "رونان پیرز" است که گذشتهی تلخ و تاریکی داشته و اخیراً همسرش را نیز ربوده اند. اکنون او کاملاً میل به انتقام و خالی کردن خشمش دارد. او به طور مداوم به جستجوهایش ادامه می دهد تا سر از شهری در می آورد که ساکنین آنجا بیماران روانی، گروه های خلافکار و فاسد می باشند...