دو دوست توسط مردم شهری کوچک بعنوان کلانتر استخدام می شوند، تا با یک گله دار ثروتمند که آرامش مردم را بهم زده، مقابله کنند. اما کار آنها با رسیدن یک بیوه زن، پیچیده تر میشود.
مادری که شاهد افسردگی دخترش است، یک آموزش دهنده اسب ها را استخدام می کند تا اسب آسیب دیده دخترش را کمک کند...
سرنوشت اسب ها و کسانی که صاحب آن ها هستند و به آن ها فرمان می دهند، این موضوع را آشکار کرده که چرخهی زندگی اسب های زیبای سیاه است.