نیسان، زنی ناراضی، بیمار و گمشده که در شلوغی زندگی شهری به دام افتاده است، در جستجوی دوستش که پس از یک جلسه شفا که با هم شرکت کرده بودند ناپدید شد، فرقه ای پنهان را کشف می کند. نیسان علیرغم تمام تردیدهایش نمی تواند چشم خود را بر روی وعده های فرقه ببندد و مردی مرموز به نام توفان را دنبال می کند و وارد ماجرایی پر از ناشناخته می شود.
یکی از معروفترین سوپراستارهای ترکیه را دنبال میکند که شبها افرادی را که خشونت علیه زنان و کودکان مرتکب میشوند، شکار میکند.
امره، یک دادستان جوان که به تازگی در شهر کوچک یانیکلار منصوب شده است، در اولین تحقیقات قتل خود درگیر یک موضوع سیاسی می شود...
توبچگی با دنیای جنایتکار خودش غریبه نیست.. هرکی تو این دنیا باشه برای مخالفت با بی عدالتی قسم میخوره.. با بزرگ شدن و ثروتمند شدن، خودش منبع این بی عدالتی میشه.. از دوست داشتن دوری نمیکنه… دوست داشته شدن رو هم خیلی دوست داره… دوست داره تو چشم همه زنای زندگیش باشه:مامانش،همسرش،دخترش و دوست دخترش… خانوادشو خیلی عزیز میشمره… برای اونا مثل یه پدر فداکاره… یه دوست وفادار… یه برادر… یه رئیس عادل و بخشنده.. ولی برای زنده موندن مجادله میکنه،چون دولت برا رسیدن به خواسته های خود این آدمو مخالف خود میبینه
دهکده ای در ساحل دریاچه وان، ترکیه. مریم دختر ۱۷ ساله ای که مورد تجاوز قرار گرفته، در انبار خانه حبس شده و به سرنوشت خود می اندیشد...