خانهای که وارث یا وارثانش معلوم نیست، عدهای مستاجر دارد. خانه نیازمند تعمیرات اساسی است ولی بی توجهی عباس آقا، مباشر که قصد تصاحب خانه را دارد، باعث میشود تا به رغم تلاشهای دیگر ساکنان، کار از کار بگذرد و ...
جعفر خان، فرزند حاج اكبر، از فرنگ بازمی گردد و پدر با دیدن سر و وضع نامتعارف او در می یابد كه باید خود را به آب و آتش بزند تا بتواند از جعفر همانی بسازد كه می خواهد. كوشش پدر ناموفق می ماند زیرا......
پسر جوانی به نام علی، سعید کنگرانی، که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند پدر بیمارش، اسماعیل محمدی، را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد، نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری، عزتالله انتظامی، روبهرو میشوند،سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان میخرد و به بیمارستانها میفروشد ...
تقی پستچی در خانهٔ اربابش با همسر زیبای خود زندگی میکند. او به سبب بیماری اش شخصیت عصبی و نامتعادلی دارد. دکتر معالجش دامپزشکی است که او را با داروهای گیاهی درمان میکند. تا اینکه یک روز مهندس، برادرزادهی اربابش از فرنگ باز میگردد و...