این افسانه مربوط به ۲۰۰۰هزار سال پیش است. در آن زمان در کشور نانگ ناگ طبل آسمانی به نام جا میونگ (جا میونگ گو) وجود داشته که هنگام حمله دشمنان خود به خود به صدا در می آمد . البته شاهزاده جا میونگ در به صدا در آمدن آن طبل نقشی نداشته ولی مردم آن طبل رو به جا میونگ دختر شاه نسبت داده بودند.شاهزاده جامیونگ و خواهرش شاهزاده ناک رانگ در یک روز و از یک پدر و دو مادر متولد شدند . پیشگوییهایی در مورد این شاهزاده ها وجود داشت که یکی از اونها باعث نابودی کشور می شود و دیگری برای نجات کشور تلاش می کند .مادر شاهزاده ناک رانگ با استفاده از قدرت خانوادگی اش موفق می شود که دخترش را ،شاهزاده ی نجات دهنده ی کشور معرفی کند ،در این بین شاهزاده جامیونگ که به عنوان ویرانگر کشور بین مردم معروف شده بود با کمک مادرش از مرگ فرار می کند و بین مردم عادی بزرگ می شود و وفتی هویت واقعیش را می فهمد به قصر پادشاهی برمی گردد و به این ترتیب بین درباریان ایجاد تنش و کشکمش قدرت می کند. .شاهزاده جا میونگ و پرنس هودونگ شازده گوگوریو (کشور جومونگ) به هم علاقمند می شوند ولی تقدیر و سرنوشت نمی گذارد که به هم برسند . شاهزاده ناک رانگ هم به شازده هودونگ علاقمند می شود و با دادن طبل جنگی آسمانیشون به اون زمینه نابودی ملتشو فراهم می کند .شاهزاده جا میونگ برای نجات کشورش می جنگد و سرانجام مجبور می شود که با عشقش شاهزاده هودونگ بجنگد…
"ایسان" زندگی شاه "جئون جونگ"، حاکم 22 ام از سلسله چوسون را به نمایش می گذارد. "جئون جونگ" در تاریخ کره به عنوان شاهی شناخته می شود که به رغم تربیت نازپرورده به عنوان حق امتیاز، به همدردی با شرایط سختی که مردم با آن روبرو بوده اند می پرداخته است.
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد زنی است که برای نگه داشتن رابطه اش، دست به یک سری جراحی پلاستیک گسترده می زند ...
دختری که در آستانه ازدواج است، روزی با یک غریبه آشنا می شود و این غریبه از او می خواهد که یک روز را با او بگذراند...