نیک فیوری و تالوس یک گروه بزرگ از اسکرال ها با قابلیت تغییر شکل را پیدا می کنند که سالهاست در حال نفوذ میان انسان ها هستند...
زندگی ایو آنطور که انتظار داشت پیش نرفته است ، او مامور باهوش امآیپنج است. از طرف دیگر ویلانل یک قاتل حرفهای است که برای به سرانجام رسیدن ماموریتش دست به هر کاری میزند. اکنون ایو و ویلانل وارد یک جریان موش و گربه بازی میشوند و هر کدام به دنبال شکار دیگری هستند...
علی سنای و ایلبر در یک شرکت با هم شریک هستند. زمانی که شرکت خلاقشان شروع به ریزش میکند، آنها تصمیم میگیرند به نمایشگاه باغبانی که در صوفیه واقع شده بروند تا با افراد جدیدی ملاقات کنند بلکه بتوانند کسب و کار جدیدی برای خودشان دست و پا کنند. اما همه چیز اشتباه پیش میرود و آنها در مسیر غلطی قرار میگیرند. سنای و ایلبر بیخیال رویاهای ثروتمند شدن می شوند تا جلوی نیروی قدرتمندی که میتواند باعث نابودی بشریت شود را بگیرند.