با زیرنویس چسبیده
هفت دوست صمیمی برای مراسم ازدواج دوستان خود دور هم جمع می شوند. اما وقتی مشخص می شود عروس و یکی از ساقدوشهایش رقابتی طولانی بر سر داماد با هم دارند همه چیز به هم می ریزد...
با زیرنویس چسبیده
یک زن جوان بنام کریستینا بین مرگ و زندگی گیر افتاده است... و یک مامور تشییع جنازه که ظاهرا توانایی انتقال مردهها را دارد، او را برای رفتن به دنیای آخرت آماده می کند. اما از طرفی این احتمال وجود دارد که کریستینا هنوز زنده باشد و قصد مرد زنده به گور کردن او باشد.
با زیرنویس چسبیده
نيويورک. کارگردان تئاتر، «کيدن کو تارد» (هافمن)، هم در کارش به بن بست رسيده و هم در زندگي خصوصي خود. تا اين که همسرش، نقاشي به نام «آدل» (کينر) او را ترک مي کند و با دخترشان به اروپا مي رود. پس از چندي «کيدن» کوششي را آغاز مي کند تا نمايش «عمري» خود را به اجرا دربياورد...
لنی سویج» (باسکو) دچار اختلال مشاعر شده است و تنها کسانی که می توانند از او نگه داری کنند دو فرزند میان سالش، «وندی» (لینی) و «جان» (هافمن) هستند که چندان علاقه ای به او ندارند...
«ترزا آزبرن» (رايت پن)، نويسنده ي روزنامه ي شيکاگو ترييبون، با پسرش، «جيسن» (جيمز) زندگي مي کند. روزي «ترزا» يک بطري در ساحل پيدا مي کند که درون آن نامه اي عاشقانه با امضاي «گ.» خطاب به يک زن قرار دارد. «ترزا» که کاملا مجذوب انشاي غير متعارف نامه شده، در پي يافتن نويسنده اش بر مي آيد...
"لنی" و "آماندا" پسرخوانده ای به نام "مکس" دارند که مشخص می شود یک نابغه است."لنی" بسیار علاقه مند است پدر و مادر واقعی او را پیدا کند چون فکر می کند آنها هم باید نابغه باشند و...
داستان واقعی در مورد اینکه چگونه یک گروه از هوانوردان آمریکایی-آفریقایی با غلبه بر نژاد پرستی تبدیل به یکی از برترین تیم های جنگندهی هوایی ارتش آمریکا شدند...
سریال Frasier توسط دیوید آنجل در سال ۱۹۹۳ ساخته شد و در سال ۲۰۰۴ به پایان رسید این سریال موفقیت های زیادی بدست آورد. موضوع این سریال از آنجا شروع می شود که دکتر Frasier پس از مدتها با پدر خود که قبلا یک افسر پلیس بوده به سیاتل بر میگردد و در یک شبکه رادیویی به عنوان روانپزشک مشغول به کار می شود و سعی می کند که زندگی خود را از نو بسازد ولی
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.