دنیل معلمی جوان است که بر خلاف نظر اطرافیانش قصد دارد تابستان را در هامبورگ بماند. جولی دختری در بازار محلی است که دوست دارد دنیل را بیشتر بشناسد و از این رو تصمیم می گیرد با او رابطه برقرار کند...
«ماتکو» (سوردزان) با پسر هفده ساله ي خود، «زاره» (آيديني) در کنار دانوب زندگي مي کند. او پس از يک بدبياري تجاري، به آدم تبهکار و پولداري به نام «دادان» (تودورويچ) بدهکار مي شود. «دادان» خواهري به نام «آفروديتا» (ابراهيمووا) دارد و مي خواهد او را شوهر بدهد. «ماتکو» و «دادان» قرار مي گذارند که «زاره» با «آفروديتا» ازدواج کند. اما «زاره» به دختر ديگري دل بسته است و «آفروديتا» هم منتظر مرد رؤيايي خويش است...
این فیلم درباره دو جوان بلگرادی است که چگونه در جامعه ای زول و رو به نابودی، تبدیل به گنگسترهایی بزرگ می شوند...
یک فرشته و شیطان بر سر روح یک پسر خوشگذران بلگردای که با دختر جوانی رابطه داشته با هم بازی می کنند و...