دانلود فیلمهای رابرت ردفورد(Robert Redford)

دو انسان نا امید و افسرده، رابطه عاشقانه‌ی زیبایی با هم برقرار می کنند. اما باورهای سیاسی و اعتقاداتشان آنها را از هم جدا می کند...

"بیل مک کی" وکیلی اهل کالیفنیا نامزد نمایندگی در مجلس سنا می شود. او می خواهد همه چیز را از روش خود انجام دهد اما به محض وارد شدن به رقابت همه چیز تغییر می کند...

«جرميا جانسن» (ردفورد)، مردي جوان و تک رو که از شهرنشيني به تنگ آمده، در سال 1830 به کوهستان راکي مي رود. در آن جا يک شکارچي (گيراش) او را مي بيند و زير پر و بالش را مي گيرد. «جرميا» روش زندگي در طبيعت وحشي را از شکارچي مي آموزد و آرام آرام متکي به خود بار مي آيد...

دورتمندور ( رابرت ردفورد ) پس از آزادی از زندان ، در خیابان راه میرود که ناگهان با استقبال بد برادرزنش ، کلپ ( جورج سیگال ) مواجه میشود که وی پیشنهاد سرقت یک الماس را از طرف دکتر اموسی ( موزز گان ) در موزه شهر را میدهد تا اینکه …

در سال 1909، دوره‌ای که هنوز هم سرخ‌پوستان جنایات سفیدها به یاد دارند، «ویلی‌بوی» (بلیک) - یکی از سرخ‌پوستان پایوت که گاوها را داغ می‌زند - برای جشن سالانه قبیله به کالیفرنیا باز می‌گردد و به ملاقات دختر مورد علاقه‌اش، «لولابونیفاس» (راس) می‌رود، ولی پدر دختر قافل‌گیرشان می‌کند و در درگیری بین آنان پدر «لولا» کشته می‌شود و این دو فرار می‌کنند. یک گروه تعقیب به فرماندهی «کریستوفر کوپر» (ردفورد) به‌دنبال «ویلی بوی» به راه می‌افتد و...

داستان فیلم در مورد دو دزد و راهزن به نامهای «بوچ» و «ساندنس» است که به قطارها دستبرد می‌زنند. اما یکی از سرقت هایشان طبق برنامه پیش نمی رود و گروهی از مردان قانون تا دندان مسلح، شروع به تعقیب آن دو می کنند. وقتی آن دو می فهمند که این گروه تصمیم ندارند دست از تعقیب بردارند، تصمیم می گیرند به بولیوی بروند.

"پائول برتر" وکیلی محافظه کار با "کوری" زنی با نشاط و سرزنده ازدواج می کند.اما رابطه پر حرارت آنها در سفری به نیویورک به اختلاف کشیده می شود و...

تقریبا همه در شهر فکر می کنند کلانتر "کالدر" عروسک خیمه شب بازی "وال راجرز" ثروتمند است.وقتی مشخص می شود که "چارلی ریوز" از زندان گریخته،پسر "راجرز" نگران می شود چون با همسر او رابطه ای مخفیانه دارد."کالدر" تصمیم می گیرد او را زنده دستگیر کند و...

"اوون لیگیت" یکی از مقامات راه آهن به شهری در میسیسیپی می رود تا بخشی از خطوط راه آهن آن را تعطیل کند.او ناگهان عشق را در جذابترین زن شهر "آلوا استار" پیدا می کند.آنها تلاش می کنند از دست مادر "آلوا" و انتقام مردم شهر فرار کنند...

"دیزی کلاور" دختری پانزده ساله است که رویای تبدیل شدن به یک ستاره هالیوود را در سر دارد. پس از شرکت در مصاحبه برای تهیه کننده ای به نام "ریموند سوان"، او تبدیل به ستاره استدیو می شود. پس از این اتفاق او باید با شهرت جدید خود و سختی هالیوود کنار بیاید...