پس از شکست پادشاه شیطان، مسابقاتی برای انتخاب جانشین او برگزار میشود. هلک، قهرمان انسان، در صدر مسابقات قرار دارد. برخی از شیاطین از این ایده که یک انسان جانشین بعدی پادشاه شیطان شود، خوشحال نیستند، به خصوص وِرمِلیوِ قرمز. او برای محافظت از شیاطین و اثبات دشمنی هلک با آنها، حتی حاضر است در مسابقه تقلب کند.
در گرنبل کینگدام، یه شهربازی متروکه، شیکی تمام عمر خودشو لا به لای دستگاه ها سپری کرده. اما یک روز، ربکا و گربه ـش، هپی، جلوی شهربازی ظاهر میشن. این تازه واردا نمیدونن که این اولین باریه که گرنبل توی این صد سال بازدیدکننده های انسان به خودش دیده! در حالی که شیکی به دنبال پیدا کردن دوست جدیده، همسایه های سابقش منتظر یه فرصتن تا یه شورش رباتی به راه بندازن... و وقتی که اونجا برای شیکی خیلی نا امن میشه، اون باید به ربکا و گربش بپیونده و با بشقاب پرندشون به یه کهکشان بی حد و مرز فرار کنه.
در سال 1973 ، جایی در ویتنام سربازی آمریکایی سر به دیوانگی می سپرد و همرزمان خود را با گلوله هایش به قتل میرساند. بعد از آن، تنها کلماتی که این فرد به زبان می آورد “Banana Fish/ماهی موزی” می باشد. 12 سال می گذرد؛ پلیسان در نیویورک در حال انجام تحقیقات بر روی خودکشی هایی مرموز می باشند که مدرکی آنها را به سمت “آش لینکس” ، رهبر یک گروه خیابانی می کشاند. کسی که از قضا برادر آن فردی می باشد که در ویتنام دست به آن قتل عام سابق زده است.
در دنیایی که در آن دختران اسبی وجود دارند، اسب دختر ویژه هفته از روستا به شهر می رود تا در آکادمی Tracen تحصیل کند. او و همکلاسی هایش در مسابقات اسب دوانی Twinkle Series شرکت می کنند تا عنوان "دختر اسبی شماره 1 ژاپن" را کسب کنند.
داستان انیمه در مورد جوانی به نام سایتما است. سایتما یک ابرقهرمان است که تمام حریفانش با یک ضربه مشت او شکست می خورند و او از این موضوع ناراحت است. پس به دنبال حریفی میگردد که شکست دادنش سخت باشد و او را به چالش بکشد...
داستان انیمه بر میگردد به زندگی شینجی ایزومی نوجوان ۱۷ ساله ای که به ناگاه در میابد دست چپ و راستش از حالت عادی خارج شده و تبدیل به وسیله ای ترسناک شده است و در ادامه خود را درگیر مبارزه عواملی ترسناک می بیند…
"ایسی هیودو" یک پسر نوجوان دبیرستانی با خصوصیات معمول هم سن و سالانش است که در روابط اجتماعی موفق نیست و همیشه تنها میماند. او در اولین قرارش توسط دختری کشته می شود و ...
هانتر (شکارچی) فردی است که دور دنیا سفر میکند و هر جور ماموریت خطرناکی را انجام میدهد. از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کنجکاوی و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج. "گون" پسر جوانی است که پدرش چندین سال پیش، وقتی که یه هانتر بوده، ناپدید شده. "گون" باور دارد که اگر بتواند پا جای پای پدرش بگذارد، ممکن است روزی بتواند دوباره به او بپیوندد. بعد از اینکه "گون" 12 ساله میشود، خانه را ترک میکند و ماموریت شرکت در آزمون " هانتری " را امتحان میکند. آزمونی که بخاطر پیشرفت کندی که آزمون دهنده دارد و درصد بالای مرگش برای هانتر رسمی شدن حسابی معروف شده است. "گون" با "کوراپیکا" که به عشق انتقام زندست، "لوریو" که میخواهد در آینده دکتر شود و با "کیلوآ" که قبلا یک قاتل سرکش بوده دوست میشود و...