یک سلول پلیس(گلبول سفید) به نام جونز با کمک یک قرص سرماخوردگی تلاش میکند جلوی ویروسی که قصد کشتن فرانک (میزبان) را دارد بگیرد…
جو و گیلی قرار می گذارند. آنها متوجه می شوند که خواهر و برادر هستند. جو دور می شود. گیلی متوجه می شود که او برادر جو نیست و جو در حال ازدواج است. آیا او می تواند عروسی را به موقع متوقف کند؟...
با زیرنویس چسبیده
چارلی افسر پلیس ساده ای در رود آیلند است که همه مردم او را دست می اندازند. کسی او را جدی نمیگیرد حتا نامزدش تنها پس از ازدواج با او به او خیانت میکند و در حالی که سه پسر حاصل از روابط نامشروع را پیش چارلی میگذارد با مرد کوتوله سیاه پوستی فرار میکند. این اتفاقات موجب نوعی سرخوردگی در چارلی میشود و به مرور زمان شخصیت شیزوفرنی جدید به نام هنکس در وجود او شکل میگیرد. هنکس بر خلاف چارلی شخصیتی شرور از یک پلیس خشن و مردم آزار است. اداره پلیس احساس میکند که چارلی نیاز به مدتی استراحت و سفر دارد از همین رو چارلی را به عنوان اسکورت آیرین به خاطر یک سلسله سوء تفاهمات ارتباطی (با محبوب سابقش)، تا نیویورک اسکورت کند تا در آنجا بازجوئی شود...
داگ هفرمن زندگی خوبی دارد. یک زن زیبا به اسم کری، یک تلویزیون بزرگ که با دوستانش برنامههای تلویزیونی رو تماشا میکند. این خوشی ها ادامه دارد تا اینکه پدر کری (پدر زنش) که دیوانه و عصاب خورد است پیش آنها می آیند...
با زیرنویس چسبیده
یک مرد فرصتی پیدا می کند تا دختر رویاییاش از دوران دبیرستان را ملاقات کند، گرچه این ملاقات دوباره آنطور که انتظارش را دارد خوب پیش نمی رود...
«روی مانسون» از ستاره های ورزش بولینگ است، تا اینکه طی یک درگیری با چند ولگرد خیابانی، دستی که با آن توپ می انداخته را از دست می دهد. مدتها بعد او با مردی آشنا می شود که بتازگی به ورزش بولینگ رو آورده و تصمیم می گیرد او را آموزش دهد...