قرقی یک قاتل زنجیره ای است که کارش استخدام جوانان برای کار هست و بعد از تمام شدن کار آنها را به قتل میرساند، یک جاسوس فرانسوی مامور تحقیق در این مورد می شود و به لس آنجلس می رود …
"ژان والژان" که متهم به جرمی کوچک شده است، بقیه عمر خود را محکوم است تا توسط افسر پلیس بی رحم "ژاور" تحت تعقیب باشد...
پاریس، اولین زمستان پس از آزادی. جین دیگو با ولگردی برخورد میکند که ادعای پیشگویی دارد و به او می گوید که بزودی عاشق یک دختر زیبا می شود. در بعدازظهر همان روز جین با دختری زیبا به نام مالو آشنا می شود، اما در مییابد که او نه تنها ازدواج کرده بلکه برادرش نیز در زمان اشغال نازی ها برای دوستش دردسر درست کرده بود...