هارولد فرای ، مردی ۵۹ ساله است که پس از سالها زندگی بیهدف . یک روز، نامهای از دوست قدیمی خود، کوئینی هنسی، دریافت میکند که به او اعلام مرگش را می دهد . هارولد تصمیم میگیرد که بدون استفاده از وسایل نقلیه یا حمایت مورین، همسرش، در انگلستان پیاده روی کند تا به بریک آپون توید برسد. در طول راه، با افراد مختلفی روبرو میشود که ...
داستان زندگی گروهی از ماماها که در اواخر دهه 1950 تا اواخر دهه 1960 در شرق لندن زندگی می کردند را نمایش می دهند و..
با زیرنویس چسبیده
“کتابخوان” راجع به دو نسل است: میشل برگ (با بازی رالف فاینس) پسری که در سنین نوجوانی عاشق و همخانه ی زن میانسالی به نام هانا (با بازی کیت وینسلت) میشود و روابط عاشقانه ای که روز به روز بیشتر میشود، ولی پس از چند سال هنگامی که “میشل” در رشته ی حقوق تحصیل میکند، متوجه میشود که عشق قدیمش “هانا”، به جرم جنایات جنگی و عضویت در حزب نازی آلمان در دادگاه کیفری در حال محاکمه است و این مسئله زندگی او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
فیلم که بر اساس داستان واقعی ساخته شده در مورد یک کودک یتیم جامائیکایی است که یک زوج سفید پوست سالمند او را به فرزندی قبول کرده و به منطقه ای در لندن میبرند که همگی سفید پوست می باشند، اما این کودک سیاه پوست بعدها تبدیل به یکی از ترسناک ترین مردان بریتانیا شده که اکثر مردم از او حساب میبرند.
یک درگ کویین به کمک مردی می آید که پس از به ارث بردن کارخانه کفش پدرش، اگر می خواهد کسب و کارش را حفظ کند، باید محصولاتش را متنوع کند...
داستان واقعی مردی که در طول ساخت آخرین فیلم کوبریک، چشمان کاملا بسته (1999) به عنوان کارگردان، استنلی کوبریک ظاهر شد، علیرغم اینکه اطلاعات بسیار کمی در مورد کار خود داشت و هیچ شباهتی به او نداشت...
تلاش زنی برای جمع آوری کمکهای مالی برای یک بیمارستان با ارسال عکسهای برهنه خود در تقویم، تبدیل به یک جنجال رسانه ای می شود...
با زیرنویس چسبیده
سال ۱۹۵۱. «لارا براون» (جولیان مور) زن بارداری است، که قصد دارد یک مهمانی برای شوهرش ترتیب دهد، اما نمی تواند دست از خواندن رمان «خانم دالووی» بردارد. «کلاریسا وان» نیز زنی در زمان حاضر است که یک مهمانی برای دوستش «ریچارد»، نویسنده ای مشهور که مبتلا به ایدز است، تدارک دیده. این دو ماجرا بطور همزمان به کار و زندگی «ویرجینا وولف»، کسی که رمان «خانم دالووی» را می نویسد، متصل هستند.
انگلستان، در اوایل سال 1970. مالک یک ماهی فروشی بنام جورج خان که مردی پاکستانی است انتظار دارد خانواده اش هم راه اسلام را در پیش بگیرند. اما فرزندانش با او مخالف هستند و از قوانینی که او وضع میکند سرپیچی می کنند...