در آغاز فیلم گروهی از شکارچیان غیرقانونی حیوانات به گروهی از گوریل ها حمله می کنند. محافظین حیوانات نیز با شکارچیان درگیر می شوند و سرانجام یک گوریل و مادر یک دختر کوچک کشته می شوند. در این میان یک بچه گوریل به رهبر شکارچیان حمله کرده و انگشت شست و سبابه او را قطع می کند. چند سال می گذرد و دختر بچه بزرگ شده و بچه گوریل نیز تبدیل به یک گوریل بسیار عظیم الجثه شده است. این دو دوستان صمیمی هستند و دختر او را جویانگ صدا می زند. پس از مدتی دوباره سر وکله شکارچیان پیدا می شود بنابراین نماینده سازمان حمایت از حیوانات دختر را راضی می کند تا گوریل را به لس آنجلس منتقل کنند و...
ميليونرى به نام « اسميت » ( رايان ) كه حال و روز متعادلى از نظر روانى ندارد ، وارد زندگى « ليونورا » ( بل گدس ) میشود و با او ازدواج مىكند . با اين همه ، « ليونورا » متوجه مىشود كه زندگى خوشبختى با همسرش ندارد و بيشتر اوقاتش را بايد با مستخدم وفادار او ، « فرانتسى » ( بوا ) ، بگذراند .
"سر آلفرد دوکارتر" نسبت به وفاداری همسر خود مشکوک است. هنگام رهبری یک سمفونی او سه راه مختلف برای برخورد با این وضعیت را تصور می کند. پس از پایان کنسرت او تلاش می کنند خیالپردازی هایش را به واقعیت تبدیل کند اما همه چیز به خوبی رویاهایش پیش نمی رود...
یکی از بزرگترین ناشران "ارل جونات" دست به یک قتل زده و برای پاک کردن رد پای خود مرد بیگناهی را مقصر جلوه می دهد. آن مرد "جرج استراد" یکی از کارمندان او است که باید تلاش کند بیگناهی خود را به اثبات برساند..
فیلم داستان وکیلی به نام "جو مورس" است که برای گنگستر قدرتمندی کار می کند که می خواهد برنامه های بخت آزمایی خود را در نیویورک تثبیت کند.این کار به معنای بدست گرفتن تمام مجریان خرده پای بخت آزمایی است که برادر بزرگتر او نیز "لئو" یکی از آنهاست...
زنی پریشان در خیابانهای لس آنجلس در جستجوی مردی به نام "دیوید" است. پس از بیهوش شدن در یک غذاخوری، او به بخش روانی یک بیمارستان برده می شود. فلشبکهایی علاقه شدید او به "دیوید" را که نتیجه اختلال شخصیت مرزی او است و منتهی به یک قتل شده را آشکار می کند...
"سندباد" قصه گویی است که ماجراهای بزرگی در مورد خود تعریف می کند. اما راست و دروغ بودن آنها را هیچکس نمی داند. در این فیلم هشت ماجراجویی او توسط شخص خودش روایت می شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت میشده است. این طوری است كه در همان روز و شب كریسمس، جورج كه بواسطه مشكلات مالی حاصل از ورشكستگی به فكر خودكشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد...
زنی بی رحم و خطرناک با دادستان الکلی و دوست دوران کودکی اش که تنها شاهد قتل عمه ثروتمندش به دست او در هفده سال پیش است ازدواج می کند و...
مردی کلاهبردار برای بدست آوردن مقداری پول وارد شهری کوچک می شود اما به سرعت بیش از آنچه انتظار داشته نصیبش می شود و...