" ری بارون" به ظاهر همه چی دارد. یک زن فوق العاده، یک خانواده زیبا، یک کار بزرگ، یک خانه خوب در لانگ آیلند. تنها یک مشکل وجود دارد ، پدر و مادر گزنده او (که در سراسر خیابان زندگی می کنند) و حسادت برادر او که همیشه در راه است.
مجموعه ای از قتل های عجیب و غریب در لس آنجلس شروع به رخ دادن میکند، به این صورت که قربانی اول موی های سرش تراشیده شده و پس از آن به جنون خودکشی میرسد. کاشف به عمل می آید که این دیوانگی ها همگی از یک داروی قوی توهم زا نشأت می گیرد..
با دوبله فارسی
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
سریال "آلفرد هیچکاک تقدیم می کند" شامل مجموعه ای از داستان های کوتاه جداگانه می باشد که ژانر های جنایی، ترسناک، درام و کمدی را پوشش می دهد. داستان در مورد افراد مختلفی می باشد که مرتکب جرم هایی همچون قتل، خودکشی، دزدی و... شده اند که هرکدام با انگیزهی خاصی صورت گرفته است...
دو برادر، "بن" و "کلینت"، به دامدارانی که از تگزاس به مونتانا می روند می پیوندند. در راه تگزاس، آنها "نلا" را از دستان سرخپوستان آزاد کرده و او تصمیم می گیرد آنها را همراهی کند. "بن" و "نلا" به هم علاقه مند می شوند اما او به میزانی که "نلا" می خواهد جاه طلب نیست و...
در سال 1870،ده سال از جنگی خونین بین مهاجران و آپاچیها می گذرد."تام جفوردز" یکی از پسران آپاچی را نجات دهده و تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کرده و به عنوان سفیر مشغول بکار شود.برخلاف تعجب همگان ماموریت او موجب ایجاد راهی ارتباطی با آپاچیها می شود و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت میشده است. این طوری است كه در همان روز و شب كریسمس، جورج كه بواسطه مشكلات مالی حاصل از ورشكستگی به فكر خودكشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد...
« بالين » ( مك ريدى ) صاحب كازينويى بزرگ در بوئنوس آيرس است . او براى « امور حراستى » كازينو مردى به نام « جانى » ( فورد ) را به كار مىگيرد . « جانى » پس از چندى متوجه مىشود كه « گيلدا » ( هيورث ) محبوبهى سابقش همسر كنونى « بالين » است .