سال 2058. «سازمان يونايتد گلوبال اسپيس فورس»، خانواده ي رابينسن را براي گزارش دادن از آينده ي زيست محيطي ساحل درياها براي نژاد بشري - که روي زمين دچار مشکل شده - طي يک سفر تبليغاتي و تفريحي به فضا مي فرستد. در حالي که جاسوس فضايي، «دکتر اسميت» (اولدمن) نيز براي خرابکاري در اين مأموريت هم راه آنان است...
همسر سابق چارلی ناپدید می شود و چارلی به روستایی که در آنجا بزرگ شده بود می رود تا سراغش را بگیرد. اما هیچکس از او یا بستگانش خبری ندارد. در همین حین چارلی عده ای آدم فضایی را می بیند، سپس سعی می کند با FBI تماس بگیرد و داستان را برایشان تعریف کند اما هیچکس حرفش را باور نمی کند...
مجموعه ای از قتل های عجیب و غریب در لس آنجلس شروع به رخ دادن میکند، به این صورت که قربانی اول موی های سرش تراشیده شده و پس از آن به جنون خودکشی میرسد. کاشف به عمل می آید که این دیوانگی ها همگی از یک داروی قوی توهم زا نشأت می گیرد..
«آلن فليکس» (آلن) عاشق سينما و طرفدار سرسخت «هامفري بوگارت» است. همسرش، «نانسي» (آنزپک) مدتي است که ترکش کرده و حالا به توصيه ي «شبح بوگارت» (ليسي) مي خواهد علاقه ي دختر ديگري را جلب کند. دوستانش، «ليندا» (کيتن) و «ديک» (رابرتس) نيز سعي مي کنند در اين خصوص به او کمک کنند...