توماسو که بتازگی همسرش را ترک کرده است، با شخص جدیدی آشنا می شود که همه چیز را در زندگیاش تغییر میدهد...
"دکتر نورمن بویل" تحقیقات همکارش "دکتر پترسون" که پس از کشتن معشوقه خود اقدام به خودکشی کرده درباره "دکتر فرشتاین" را به دست می گیرد. او به همراه همسر و فرزندش به بوستون می رود تا در کلبه ای دورافتاده میان جنگل که متعلق به "دکتر پترسون" بود زندگی کنند. پسرش با دختری که فقط خودش می تواند ببیند دوست شده و آن دختر مرموز اخطار می دهد کلبه را ترک کنند...
"والریو" به جای یک تبهکار خطرناک اشتباه گرفته می شود. خبرنگاری زیبا موفق می شود او را برای یک مصاحبه اختصاصی به خانه اش بیاورد و...
وقتی پدر آنجلا ازدواج می کند, او که از انتخاب پدر ناراضی ست. ار انجام هیچ کاری برای تخریب نامادری آینده خود ابایی ندارد.