یک نوجوان از طبقه متوسط جامعه از خانه فرار می کند و تصمیم می گیرد به عنوان یک فاحشه تلفنی مشغول به کار شود. در مدت کوتاهی ، او برونا سرفستیستینا می شود و پس از نوشتن برنامه روزانه خود در یک وبلاگ ، به بدنامی شهرت می یابد.
برونو یک ویرایشگر فیلم جوان می باشد که بتازگی ازدواجش با رجینا را به هم زده است و به خانه مادرش بازگشته تا آنجا زندگی کند. او که در غم و اندوه بسیاری به سر میبرد، اتفاق بسیار عجیبی برایش رخ میدهد: آن هم اینکه مردم اطرافش کم کم شروع به ناپدید شدن می کنند، اما این قضیه فقط در مورد برونو صدق میکند، گویا نوعی کوری گرفته است...