شوی الن دیجنرس که معمولا با نام ساده الن شناخته میشود یک تاک شوی آمریکایی است که مجری آن کمدین و بازیگر آمریکایی الن دیجنرس است و شامل مجموعه ای از مصاحبه با افراد معروف مانند بازیگران هالیوود، خواننده ها، سیاستمداران و ورزشکاران حرفه ای می باشد. این شو در 8 سپتامبر 2003 آغاز به کار کرد و از هنگام اجرای آن تاکنون برنده ۳۲ جایزه امی شده است.
چهار اسکیت باز برای اینکه مورد توجه و تحت حمایت مالی یک اسپانسر قرار بگیرند یک تور تابستانی به راه می اندازند و ..
داستان از آنجایی شروع می شود که پسر نوجوانی به نام "رایان اتوود" به همراه برادرش اقدام به سرقت ماشین میکند که بعد ازکمی تعقیب و گریز توسط پلیس دستگیر شده وبه زندان می افتد.
در تاک شوی معروف و محبوب جیمی کیمل، وی با بازیگران، سیاستمداران، خواننده ها، ورزشکاران و کلیه افراد معروف و سرشناس مصاحبه می کند و بازی ها و برنامه های زیبا و سرگرم کننده ای را تدارک می بیند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
نوار ویدئویی مرموزی در شهری در شمال غربی اقیانوس آرام، دست به دست می چرخد. نوار، پر از تصاویر عجیب و غریب و ترسناک است که تماشاگرانش پس از تماشای آن، پیامی تلفنی دریافت می کنند که به ایشان هشدار داده می شود که هفت روز بعد می میرند …
با زیرنویس چسبیده
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
داستان سریال " اسمالویل " پس از بارش شهاب سنگ در شهر کوچک مدیاراک اتفاق می افتد که مردمان شهر قدرت های ماوراءطبیعی پیدا میکنند.همان زمان زوجی که بچه دار نمیشوند در همان شهر کودکی را پیدا میکنند و تصمیم به بزرگ کردن آن میگیرند.کودکی به نام کلارک با بازی " تام ولینگ " که در گذر زمان متوجه قدرتهای استثنایی و ماوراءطبیعی خود میشود. سریال ده فصلی " اسمالویل "از موفقترین سریال های امریکایست که " تام ولینگ " در کنار " آلیسون مک " و " مایکل روزنبام " نقش آفرینی میکند .
داستان سریال در مورد ماجراهای روزانه یک خانواده ایرلندیِ کاتولیک می باشد. "شان" و "کلودیا" پدر و مادر این خانواده هستند که دارای سه فرزند قد و نیم قد می باشند. این دو علاوه بر اینکه باید به بچه های خود رسیدگی کنند، می بایست از پدر "شان" که زود در مورد همه چیز قضاوت میکند و همینطور برادر بیخیال و لا اوبالی اش نیز مراقبت کنند...
داستان در مورد روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. ماجرای شاد بودنها و غمگین شدنها، نیازها و تلاشها، موفق شدنها و گاهی هم شکست خوردنها. مادر ۳۲ ساله است و دختری ۱۶ ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند....