گروهی از بریتانیایی ها در سال 1956 بریتانیا پس از جنگ را ترک می کنند تا وارد ماجراجویی شوند. خانواده رابرتز سعی می کنند از موقعیت خود بهترین استفاده را ببرند، اما زندگی در پناهگاه آنها را آزمایش می کند، اما آنها تنها کسانی نیستند که از حقیقت اجتناب می کنند.
مجموعه تلویزیونی پايان كودكی به توصيف اولين برخورد هاي بشر با موجودات فضايی مي پردازد. در اين داستان ناوگانی از سفينه هاي فضايی غول آسا بر فراز تمام شهرهای بزرگ دنيا معلق است و چندين نسل است كه مردم آنها را مي بينند. اربابان بزرگ يعني همان افراد سفينه های فضايی كه خودشان را به اين نام ميخوانند، مدام با زمين ارتباط راديويی دارد ولي هيچ وقت خودشان را نشان نمی دهند. بعد از سالها عاقبت اربابان بزرگ از دل سفينه ها بيرون مي آيند و آفتابي ميشوند و آن وقت دليل انزوايشان در همه آن سالها معلوم می شود: اربابان بزرگ از دل اساطير خود ما بيرون آمده اند و شباهت عجیبي به اهريمن دارند...
فیلم داستان پیرزنی بنام "الیزابت هانتر" می باشد که در آستانه مرگ قرار دارد. به همین سبب فرزندانش از کشورهای دیگر به ملاقات او آمده اند، اما انگار قصد آنها حضور در کنار مادرشان نبوده، بلکه میخواهند پس از فوت او، مال و میراثش را تقسیم کنند...